«30 روز با پیامبر صلی الله علیه وآله »، پنجرههای کوچکی است که رو به دنیای بزرگ و پرماجرای زندگی پیامبر اسلام باز میشود.
«30 روز با پیامبر صلی الله علیه وآله »، پنجرههای کوچکی است که رو به دنیای بزرگ و پرماجرای زندگی پیامبر اسلام باز میشود.
از على علیه السلام نقل شده که فرمودند: " برگزیده قرآن سوره بقره و برگزیده بقره، آیة الکرسى است، در آن پنجاه کلمه است و در هر کلمهاى پنجاه برکت است". و نیز فرمودند: بعد از شنیدن فضیلت این آیه، شبى بر من نگذشت، مگر آنکه آیة الکرسی را خوانده باشم.
اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ لا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَ لا نَوْمٌ لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ مَنْ ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ یَعْلَمُ ما بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ وَ لا یُحِیطُونَ بِشَیْءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِما شاءَ وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ لا یَۆُدُهُ حِفْظُهُما وَ هُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ (بقره ـ 255)
اللَّه، که جز او معبودى نیست، زنده و برپادارنده است. نه خوابى سبک او را فرا گیرد و نه خوابى سنگین. آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است، از آنِ اوست. کیست آنکه جز به اذن او در پیشگاهش شفاعت کند. گذشته و آینده آنان را مىداند. و به چیزى از علم او احاطه پیدا نمىکنند مگر به مقدارى که او بخواهد.
کرسى (علم و قدرت) او آسمانها و زمین را در برگرفته و نگهدارى آن دو بر او سنگین نیست و او والا و بزرگ است.
به مناسبت وجود کلمهى «کرسى» در آیه، رسول اکرم صلى اللَّه علیه و آله این آیه «آیة الکرسی» نامید. در روایات شیعه و سنى آمده است که این آیه به منزلهى قلّه قرآن است و بزرگترین مقام را در میان آیات دارد. (تفسیر روح المعانى، ج 3، ص 10 و تفسیر المیزان، ج 2، ص 354)
قرآن کریم در این زمینه دو تعبیر دارد:
1. دنیا متاع زودگذر: «وَیَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ یُقْسِمُ الْمُجْرِمُونَ مَا لَبِثُوا غَیْرَ سَاعَةٍ کَذَلِکَ کَانُوا یُوْفَکُونَ»؛ [1] و روزى که قیامت برپا شود، مجرمان سوگند یاد می کنند که جز ساعتى (در عالم برزخ) درنگ نکردند! این چنین از درک حقیقت بازگردانده می شوند.
«وَیَوْمَ یَحْشُرُهُمْ کَأَن لَّمْ یَلْبَثُواْ إِلاَّ سَاعَةً مِّنَ النَّهَارِ یَتَعَارَفُونَ بَیْنَهُمْ...»؛ [2] (به یاد آور) روزى را که (خداوند) آنها را جمع (و محشور) می سازد آن چنانکه (احساس میکنند) گویى جز ساعتى از روز، (در دنیا) توقّف نکردند، به آن مقدار که یکدیگر را (ببینند و) بشناسند.
در این آیات اشاره به وضع دردناک مشرکان در قیامت کرده و می گوید به خاطر بیاور آن روز را که خداوند همه آنها را محشور می کند، در حالى که چنان احساس میکنند که تمام عمرشان در این دنیا بیش از ساعتى از یک روز نبود؛ به همان مقدار که یکدیگر را ببینند و بشناسند.
رئیس سازمان دارالقرآن در توصیههایی به استعدادهای درخشان قرائت قرآن، ضمن تبیین شاخصه های «قاری قرآن» در تراز جامعه نبوی گفت: قاریان قرآن در زمان پیامبر صلی الله علیه وآله کسانی بودند که ایشان آنها را لایق پذیرش مسئولیت می دانست.
قاری قرآن بود، دوست داشت در مدرسه مستضعفان درس بخواند، با دوستانش بدون اینکه کسی بفهمد از یک جانباز پرستاری میکردند، جبهه را بر هر چیز مقدم میدانست و دو روز قبل از شهادت در وصیتنامهاش خبر و تاریخ شهادتش را داده بود.
در ادامه دیدارهای جامعه قرآنی با خانوادههای معظم شهدا هیأتی متشکل از نمایندگان، اتحادیه تشکلهای قرآنی، سازمان قرآن و عترت بسیج تهران بزرگ و تعدادی از نمایندگان رسانهها به همراه «اصغر امیرنیا» نماینده معاونت قرآن و عترت وزارت ارشاد به دیدار خانواده شهید «محمدحسین چیذری» رفتند.
یک روز ازغندی گفت که سیدعلی اندرزگو برای من پیغام فرستاده که به ازغندی بگویید پایش را از گلیم من بکشد بیرون و الّا بد میبیند.
در میان بازجویان رژیم پهلوی دو تن از شکنجه گران کمیته مشترک و اوین، در قساوت و بی رحمی گوی سبقت را از دیگران در ساواک ربوده بودند. کمتر زندانی سیاسی بود که طعم شکنجه های آن دو را نچشیده باشد.
بهمن نادری پور معروف به تهرانی فرزند عباس در سال 1324 در تهران متولد شد. سال 46 با مدرک دیپلم در ساواک استخدام شد و مدتی در ادارات بایگانی و فیش مشغول کار بود. سپس به بخش 311 که وظیفه اش جمع آوری از گروه های کمونیستی بود منتقل شد و تحصیلاتش را نیز تا لیسانس ادامه داد.
تهرانی در در سال 55 جهت گذراندن دوره های تخصصی شکنجه عازم آمریکا و اسرائیل شد. بعد از پیروزی انقلاب مدتی زندگی مخفی داشت و اوایل سال 58 توسط ملت انقلابی دستگیر شد. تهرانی در یکی از جلسات دادگاهش بعد از انقلاب در مورد دستگیری و شهادت شهید سید علی اندرزگو میگوید:
نزول آیات الهى بر پیامبر، بدون کم و کاست و براساس حقّ و حقیقت است. همچنین عمل ها و عکس العمل ها، پاداش ها و کیفرهاى امّت ها، مطابق یک سرى اصول و سنّت هاى پایدار است.
خداوند، نه بر بندگان تکلیفِ فوق طاقت مى کند و نه در کیفر و پاداش، شرایط و استعدادها و توان افراد را یکسان مى بیند، که این ها موجب ظلم مى گردد.
ظلم را کسى روا مى دارد که یا کمبود داشته باشد و یا نتواند از راه حقّ به مقصود خود نایل شود و یا از بدى و زشتى ستم غافل باشد و بر خداوند سبحان هیچ یک از این موارد صادق نیست. خداوندى که همه چیز از اوست و بازگشت همه چیز نیز به سوى اوست، چه نیازى به ظلم کردن دارد؟!