راهی قدسی

اهدناالصراط المستقیم صراط الذین انعمت علیهم

راهی قدسی

اهدناالصراط المستقیم صراط الذین انعمت علیهم

راهی قدسی
آخرین نظرات

علوم خارق العاده ائمه علیهم السلام

دوشنبه, ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۱۰:۰۰ ق.ظ

یامن له الدنیاوالأخره

علم

دانش ائمه علیهم السلام پایدار و همیشگى است. این دانش پیوسته با سرچشمه غیبى خود، در ارتباط است و مدام قوّت پذیرفته و افزایش می‌یابد.


علوم خارق العاده ائمه علیهم السلام از کجا سرچشمه می‌گیرد؟ آیا سخنان آنان در زمینه علوم تجربى نیز معتبر است؟

یکى از آثار درجه اعلاى وجودى امام، علم خارق العاده او است و از آنجا که از نظر کمالات وجودى، تأسّى مرتبه «نبى» بوده و در واقع «امامت»، با «نبوت» اتصال و ارتباط بلافصل دارد؛ امام، وارث به حق علوم و کتاب‌های همه پیامبران است.

امام صادق علیه السلام می‌فرماید: «همه کتاب‌های آسمانى پیامبران گذشته، نزد ما است، این‌ها را از آنان به ارث برده‌ایم. همان گونه که آنان می‌خواندند، می‌خوانیم و همانند آنان از این کتاب‌ها سخن می‌گوییم. هیچ گاه روى زمین، از حجت الهى خالى نخواهد بود و هیچ گاه نشده که از او چیزى بپرسند و او بگوید: نمی‌دانم».( اصول کافى، چهار جلدى، کتاب الحجة، ص 329)

به تناسب درجه وجودى و مقام ولایت امام، علم و معرفت بى کران و خارج از درک ما، براى او امرى حتمى است.

امام على علیه السلام به این حقیقت، چنین اشاره کرده است: «ما اهل بیت، شجره نبوت، جایگاه شایسته رسالت، محل آمد و رفت فرشتگان، خانه رحمت و کمال دانش و معرفت هستیم».( اصول کافى، چهار جلدى، کتاب الحجة، ص 321)

دانش ائمه علیهم السلام پایدار و همیشگى است. این دانش پیوسته با سرچشمه غیبى خود، در ارتباط است و مدام قوّت پذیرفته و افزایش می‌یابد.

امام باقر علیه السلام می‌فرماید: «اگر بر دانش ما افزوده نمی‌شد، بى دانش می‌ماندیم».( اصول کافى، چهار جلدى، کتاب الحجة، ص 374)

امام موسى بن جعفر علیه السلام می‌فرماید: «علم امام داراى سه جنبه و جهت است: علوم مربوط به گذشته، علوم مربوط به زمان آینده، علوم حادث و نوظهور».( اصول کافى، چهار جلدى، کتاب الحجة، ص 393)

امام از آنجا که در مرتبه ویژه اى از عالم هستى قرار دارد و وجودش در نقطه اعلاى هستى است؛ به تمامى علوم، معرفت شهودى دارد؛ معرفتى که جایى براى تردید و شک و عدم اطمینان باقى نمی‌گذارد. از این رو علم امام تنها دانش دور از خطا و خلاف است.

دانش ائمه علیهم السلام پایدار و همیشگى است. این دانش پیوسته با سرچشمه غیبى خود، در ارتباط است و مدام قوّت پذیرفته و افزایش می‌یابد

از امام صادق علیه السلام پرسیدند: علم بدون اختلاف، مخصوص امامان است و شما چگونه از آن آگاهى می‌یابید؟ فرمودند: «آگاهى ما هم از این معرفت بى اختلاف، مانند آگاهى پیامبر خدا است؛ با این تفاوت که آنچه را پیامبر می‌دید، ما نمی‌بینیم».( اصول کافى، چهار جلدى، کتاب الحجة، ص 350)

به حسب این رتبه وجودى امام است که حضرت على علیه السلام می‌فرمودند: «سَلُونِی قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِی»( نهج البلاغه، خطبه 189)؛ «پیش از آنکه مرا از دست بدهید، از من بپرسید».

شگفت آنکه در این جمله، آن حضرت پرسش از علم یا باب خاصى را مطرح نکرده و این دلیل روشنى است بر اینکه امام على علیه السلام، بزرگ‌ترین دانشمندى است که به همه علوم و ظرایف و اسرار آن‌ها احاطه داشته، شارح و مفسّر آن‌ها بوده است. آن حضرت در همه علوم ـ از الهیات گرفته تا تفسیر، قرائت، فقه، حدیث، اخلاق، قضا، فصاحت و بلاغت و دیگر علوم ادبى تا ریاضیات، طب، شیمى و... ـ به بالاترین مراتب رسیده بود.

گفتنى است علم امامان به حقایق هستى از علم الهى سرچشمه گرفته است، لذا اظهارات علمى امامان به اذن خداست و در مواردى است که براى هدایت مردم و یا مصالح دیگر، از خداوند درخواست آن علم را داشته باشند.

مراجع تقلید؛ اسوه های علم و عمل
دلایل لزوم و ضرورت علم امام

متکلمین و دانشمندان علوم اسلامی برای ضرورت علم امام ادله فراوانی آورده‌اند که ما به برخی از آنها اشاره می‌کنیم:

1. به طور کلی همان ادله‌ای که ضرورت وجود امام را واجب کرده همان ادله ضرورت علم امام را ثابت خواهد کرد؛ چرا که افراد جامعه برای نیل به سعادت و هدایت و رفع نیازهای مادی و معنوی خویش محتاج رهبر و پیشوا می‌باشند؛ حتماً لازم و ضروری است که این امام، نسبت به افراد دیگر جامعه خویش، اعلم و آگاه‌تر به همه امور ومسائل و نیاز‌های دینی و دنیوی مردم باشد؛ تا آنها را به صراط حق رهنمون و از خطا و انحراف برحذر دارد.

امیر المۆمنین علی (علیه السلام) در مورد شأن و جایگاه این مقام امام می‌فرماید: راز پیامبر به آنها سپرده شده است، و هر کس که آنان را پناه گیرد به حق راه برده است. آنان مخزن علم پیامبرند و احکام شریعت او را بیانگرند. قران و سنت نزد آنان در امان است؛ چون کوه برافراشته، دین را نگهبانند، پشت اسلام بدان‌ها راست و ثابت پا بر جاست.

بنابر این به حکم عقل و وجدان آنکه متولی امری به این بزرگی است و سعادت دنیا و آخرت مردم به او منوط است، ضروری است که نسبت به این امور اعلم باشد.

2. اصولاً امامت به مفهوم صحیح و مسۆلیتهای آن، چه از دیدگاه عقل و چه از نظر اسلام، بدون علم، نه امکان پذیر است و نه قابل قبول و شایسته جامعه اسلامی؛ در جایی که قرآن و احادیث، احراز مسۆلیت‌های اجرائی و اجتماعی و هر نوع ارتقاع را مشروط به علم می‌داند، و جهل وجاهل را نکوهش کرده، چگونه می‌تواند در لزوم عالم و عالمتر بودن امام تردید به خود راه داد و امامت بدون علم را قابل قبول دانست؟بی شک هم بر اساس حکم عقل که تقدیم غیر اعلم بر اعلم را قبیح می‌داند و هم بر اساس مفاد آیات قرآن امامت جاهل بر عالم و عالم بر عالمتر، امری مردود و غیر قابل قبول است. « افمن یهدی الی الحق احق ان یتبع امن لا یهدی الا ان یهدی » آیا آن کسی که به حق هدایت می‌کند، شایسته پیروی(امامت) است یا آن کس که نمی‌تواند راه به جایی ببرد، مگر خود هدایت شود.

همچنین در جایی دیگر می‌فرماید: «هل یستوی الذین یعلمون و الذین لا یعلمون» آیا آنها که بهره‌مند از علمند با آنها که فاقد علمند یکسانند.

3. امام، اولو الامر و واجب الطاعه است و متابعت از تمام فرامین و دستوراتش ضروری واجب است. حال آیا الزام مردم به پیروی از امامی که فاقد علم است و نیز الزام عالم بر اطاعت از کسی که علم ندارد یا علمش پایین‌تر از عالم است، اغراء به جهل و فریب دادن دیگران در جهت پیروی از رفتار جاهلانه محسوب می‌شود.

از امام صادق علیه السلام پرسیدند: علم بدون اختلاف، مخصوص امامان است و شما چگونه از آن آگاهى می‌یابید؟ فرمودند: «آگاهى ما هم از این معرفت بى اختلاف، مانند آگاهى پیامبر خدا است؛ با این تفاوت که آنچه را پیامبر می‌دید، ما نمی‌بینیم»

4. اگر آن امام و خلیفه که مدعی نیابت از خدا و رسول است، به کثیری از احکام، جاهل باشد، هر آینه در هدایت یافتن به دین خدا و فهمیدن غوامض مسائل شریعتِ سید انبیاء، محتاج به امام دیگری خواهد بود.سپس نقل کلام می‌کنیم به سوی آن امام دیگر، اگر اعلم باشد از ماسوی خود، فهم المطلوب و اگر محتاج به دیگری باشد که همان شخص اول باشد، دور لازم می‌آید و اگر غیر او باشد، نقل کلام از او می‌کنیم و هکذا فیتسلسل و هر دو باطل است فثبت المطلوب که شرط بودن اعلمیت امام است.

5. اگر امام نسبت به همه امور یا پاره‌ای از آن بی اطلاع باشد، صلاحیت آن را نخواهد داشت که پیام رسان رسول و قائم او و حجت خدا بر همه عالم باشد، حجتی که در برابر مذاهب پیروان مذاهب و ادیان و صاحبان‌افکار و اندیشه‌های منحرف و باطل بتوان به او احتجاج کرد و چگونه خداوند به کسی که جاهل است و غیر فقیه و بی اطلاع، بر بندگان خویش احتجاج کند؟

 

سخن آخر اینکه:

بنابراین از آنجا که امامت برای امت، امری لازم و اجتناب ناپذیراست ، لذا ضروری است که آن امام، دارای علم سرشار و جوشیده ازچشمه علم الهی باشد و نسبت به تمام اموری که مربوط به سعادت ومصالح دین و دنیای مردم است، اعلم و آگاه‌تر از همه باشد.

فرآوری: آمنه اسفندیاری 

بخش اعتقادات شیعه تبیان


منابع:

سایت راسخون

سایت پرسمان

سایت اندیشه قم

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی