راهی قدسی

اهدناالصراط المستقیم صراط الذین انعمت علیهم

راهی قدسی

اهدناالصراط المستقیم صراط الذین انعمت علیهم

راهی قدسی
آخرین نظرات

ماندگاری امامت با پیوند قرآن و عترت (1)

دوشنبه, ۲۴ فروردين ۱۳۹۴، ۱۰:۰۰ ق.ظ

یامن له الدنیاوالأخرة

ماندگاری امامت با پیوند قرآن و عترت (1)

چکیده

مذاهب همچون نمودهای طبیعی از جریان حیات برخوردارند و هر کدام به میزان بیشتری با اصل دین انطباق داشته باشد، شانس ماندگاری بیشتری دارند. مذهب تشیع، به دلیل پیوندبسیار نزدیک با شارع مقدس اسلام از چنین امتیازی برخوردار است. امیرالمؤمنین علی علیه السلام حلقه ی اتصال مطمئنی است که امامان شیعه علیهم السلام مبانی و اصول و فروع دین را علاوه بر برخورداری از علم لدنی، از آن طریق کسب و به اطلاع مردم رسانده اند.
نویسنده، با تمهید این مقدمه، بحث خود را در دو بخش پی گرفته است تا اولاً موقعیت امام علی علیه السلام را نسبت به پیامبر صلی الله علیه و اله و قرآن به عنوان محور اصلی در مذهب تشیع روشن شود؛ دیگر این که انتقال سالم و کامل علوم و معارف قرآنی توسط ایشان به امامان معصوم علیهم السلام از این طریق امن به ما رسیده است. به کار بردن کلمه ی امن از آن جهت است که این سلسله ی خاص از ذریه ی پیامبر صلی الله علیه و آله به دلیل طی مراحل کمال در معرفت حضرت حق جل و علا، به درجه ی عصمت از لغزش و خطا و برخورداری از علم لدنی رسیده اند و این امر موجب اعتماد کامل به صحت و درستی سخنان آنان است.
مصونیت از گناه و خطا از سویی، و حامل علوم و معارف نبوی بودن از سوی دیگر، تفکیک ناپذیری دو ثقل قرآن و عترت را توجیه می نماید و سخن پیامبر صلی الله علیه و‌اله ، مبنی بر جدایی ناپذیری این دو از یکدیگر را معنا می بخشد.
توجه به نکات یاد شده، که زیرساخت مکتب تشیع را تشکیل می دهند، به آن اصالت مکتبی نیز می دهد و این معتبر ترین راز ماندگاری چنین مکتبی است؛ هرچند جز این ها متغیرهای عمده ای همچون جاذبه ی کلام ناشی از حقانیت و جامعیت آن و نیز واقع نمایی در بیان احکام و تبیین مسائل وجود دارد، که در بخش دوم به آنها پرداخته شده است.
واژگان کلیدی: اهل بیت پیامبر علیهم السلام، تشیع، اهل سنت، قرآن و عترت، عصمت، علم لدنی.

مقدمه

در جدال و منازعه ی انواع برای ماندگاری، شرط اصلی، داشتن صلاحیت کامل و غنای ذاتی از مواد و مصالحی است که در خود انرژی لازم را برای ماندن ذخیره دارد. این مطلب یک اصل موضوعی در مورد هر موجود زنده ای است و بدون تردید مورد پذیرش دانشمندان قرار دارد.
در نگاهی فراطبیعی به برخی از مسائل غیرطبیعی نیز می بینیم این حکم بر آنها صدق می کند، که از آن زمره اند مکاتب فکری و مذاهب عقیدتی، به عبارتی دیگر آنها به مثابه یک موجود زنده به حیات خود ادامه می دهند.
در میان مذاهب مختلف یک دین رسمی کامل، آن مذهبی شانس طبیعی بیشتری برای ماندن دارد که از میزان انطباق بیشتری با اصول مسلم و شاخص های برجسته و متمایز کننده ی آن دین برخوردار باشد.
انطباق یک مذهب را از دو راه می توان دریافت:
1) تطبیق معرفتی آن بر اصل دین؛
2) صدور مبانی و اصول آن از نزدیک ترین و مؤمن ترین فرد به شارع دین.
در واقع شارع دین در یک تشبیه ادبی به منزله شهری است که آن فرد در موقعیت مدخلی از آن قرار دارد.
در این تحقیق که برای روشن نمودن راز ماندگاری مکتب اهل بیت پیامبر علیهم السلام کلید خورده، و مسأله ی اصلی تحقیق آن چرایی پیوند اهل بیت علیهم السلام با قرآن می باشد، و در صدد است تا مکتب امامت شیعی را به مثابه موجودی زنده در مسیر حرکت انسان ها به منصه ی ظهور برساند؛ در حقیقت چیز تازه ای نمی خواهد اثبات شود، جز روشن شدن یک اصل موضوعی در مذاهب اسلامی بر اساس مبنای تعلقی ای که از آن سخن رفت.
اگر مطلب فوق را همچون یک مقمه در نظر بیاوریم و مقدمه ی دوم را بیان این مطلب که امامان شیعه علیهم السلام (1) مطالبی را که به عنوان آموزه های دین و احکام اسلامی استفاده نموده اند، در سلسله ای به امام امیرالمؤمنین علی ابن ابی طالب علیه السلام و ایشان به شخص پیامبر صلی الله علیه و اله پیوند می خورد، آن گاه این نتیجه به دست می آید که مکتبی که آنها عهده دار تبیین آن بوده اند در یک زنجیره ی مطمئن به شارع مقدس اسلام پیوند خورده است و راز گفته ی پیامبر صلی الله علیه و آله که فرمود:«... و امتی تفترق علی ثلاث و سبعین فرقه، اثنتان و سبعون فرقه فی النار و واحده فی الجنه و هی التی تبعت وصی» (سلیم، 1415ه، 662، ح 65) روشن می شود.
در این حدیث پیامبر صلی الله علیه و‌آله فرقه ای را، از میان هفتاد و سه فرقه، نجات یافته می داند که از وصی او پیروی نماید.

رویکرد به ولایت اهل بیت علیهم السلام به مثابه نظام امت و امام

با تأمل در مطلب فوق، که به عنوان پیش طلایه ی بحث از آن سخن رفت، در می یابیم که اگر دین ناظر به تمامی ابعاد نیازمندی های بشر در زندگی او باشد و به مثابه کتاب راهنمای استفاده از یک پدیده تلقی گردد که جز پدید آورنده ی آن بر اسرار و رموز آن واقف نیست، همان گونه که فی الواقع چنین است، در این صورت به رهبری الهی در جامعه ی انسانی نیاز خواهد بود.
از این روی، مسأله ی امامت در جامعه، علاوه بر جنبه ی سیاسی آن، به خودی خود یک موضوع فرهنگی نیز می باشد، زیرا امامان علیهم السلام به منزله ی ایدئولوگ و رهبر فکری نظام های جامعه می باشند و لذا به عنوان «ولی» شناخته می شوند، که دارای بار اعتقادی و معنوی است، نه پادشاه و سلطان و فرمان فرما و مانند آن. هم از این جهت می بینیم در قرآن پس از اتمام بنای شریعت، موضوع ولایت به عنوان مکمل آن قرار می گیرد و این بدان معنا است که فرهنگ دینی بدون آن ناقص است و ناچار برای پر کردن این خلأ باید چاره جویی کند.
پس از توضیح مطالب یاد شده، اکنون بحث خود را در دو بخش عمده پی می گیریم:
در بخش یکم، آن چه اولویت بحث را به خود می گیرد، روشن نمودن مراتب نزدیکی و برتری علمی و کمال ایمانی «باب مدینه ی علم نبوی»، امام علی بن ابی طالب علیه السلام و اهمیت این مسأله در میزان اطمینان و اعتماد به مکتب منسوب به آن بزرگوار خواهد بود. پس از روشن شدن این موضوع، در بخش دوم به تبیین مسأله ی اصلی این نوشتار خواهیم پرداخت.

بخش یکم- اتصال مذهب تشیع به پیامبر صلی الله علیه و آله و قرآن

این بخش عهده دار بیان سندیت و اعتماد مکتب شیعه از نقطه نظر پیوند با شارع مقدس اسلام و قرآن است:

الف- وجه اتصال دانش امامان شیعه علیهم السلام به پیامبر صلی الله علیه و اله از طریق امام علی علیه السلام

به طور قطع اعتبار و ارزش تدین به هر مذهب بستگی تام و تمامی به میزان ایمان و اعتماد فرد به صحت و کمال امانت آموزه های آن دارد، و این دقیقاً همان چیزی است که در ارتباط با مذهب تشیع اثنی عشری وجود دارد، زیرا با توجه به رشد امام علیه علیه السلام در دامان پیامبر صلی الله علیه و آله و نیز اول مؤمن به آن حضرت بودن و سایر منزلت هایی که نزدیکی خاص و منحصر به فرد ایشان را به مرکزیت دین و منبع وحی اثبات می کند، جای تردیدی در این موضوع باقی نمی ماند که امام علی علیه السلام نزدیک ترین فرد با شارع مقدس اسلام و منبع وحی است و مذهب ویژه ی مرتبط با آن حضرت علیه السلام دارای میزان بالایی از اعتبار و در خور اعتماد است. امام علیه السلام خود در این مورد فرموده است:
«لم یجمع بیت واحد یومئذ فی الاسلام غیر رسول الله صلی الله علیه و آله و خدیجه و انا ثالثهما اری نور الوحی و الرساله و اشم ریح النبوه» (امام، 1395ه، 300)، در آن روزگار یک خانه در اسلام نبود، جز خانه ای که حضرت پیامبر صلی الله علیه و آله و حضرت خدیجه علیه السلام در آن بود که من هم سوم شان بودم، نور وحی را می دیدم و بوی نبوت را استشمام می نمودم.(2)

ب- قرین قرآن بودن

هم سنگ بودن اهل بیت علیهم السلام با قرآن در بیان پیامبر صلی الله علیه و آله، که در حدیث ثقلین وارد شده است، نمیتواند یک انتخاب احساسی باشد، زیرا قرآن به صراحت درباره ی پیامبر صلی الله لیه و آله می گوید که ما یَنْطِقُ عِنِ الْهَوی. بنا بر این باید دارای مناط قطعی باشد و آن جز احاطه ی معرفتی بر معنا و مراد قرآن نیست، و چنان که روشن است اهل بیت پیامبر علیهم السلام جز امام علی علیه السلام، حضرت فاطمه علیه السلام، امام حسن علیه السلام و امام حسین علیه السلام کسان دیگری نیستند و در این میان نقش امام علی علیه السلام نقش قطب و محور اصلی و حلقه ی محکم اتصال به شارع است.(3) عبدالله بن مسعود در این باره می گوید:
«همانا قرآن بر هفت حرف نازل شده و هیچ حرفی نیست مگر آن که ظاهری و باطنی دارد و همانا علم ظاهر و باطن قرآن همگی در نزد علی علیه السلام می باشد» (امینی، 1397ه، 45/2).
و به راستی که فصل الخطایی درباره ی علم و حکمت وی دلالت کریمه ی وافی هدایه ی «فَقَدْ آتَیْنَا آلَ ابْراهیمَ الْکِتابَ وَ الحِکْمَهَ» (نساء، 54) است و تاویل گزاره ی قرآنی «وَ آتَیْناهُ الْحُکْمَ صَبیَّاً» (مریم، 12) استعاره ی صادقی برای نشان دادن تصویر کاملی از اوست که رشد علمی و ایمانی خود را در عهد کودکی به منصه ی ظهور رسانید.
احاطه و تسلط امیرالمؤمنین علی علیه السلام بر تفسیر قرآن به گونه ای بوده است که در عصر خلفا هرگاه به مشکلی در این رابطه برخورد می نمودند، برای حل آن به ایشان مراجعه می نمودند و آن بزرگوار دارای مکتب تفسیری ای بوده است که شاگردانی همچون ابن عباس و ابن مسعود را پروریده است.
شیخ مفید (الاختصاص، 236) و ابن عبدالبر (الاستیعاب) و علامه ی امینی (امینی، 1366ف 44/2 به نقل از الفتوحات الاسلامیه، سید احمد زینی دحلان، 337/2) حدیثی را از آن حضرت علیه السلام نقل می کند که جمع بین همه ی نقل ها از این قرار است:
«ابی الطفیل می گوید: شاهد بودم که علی علیه السلام خطبه می خواند و می گفت: از من بپرسید [پیش از آن که مرا از دست بدهید] که به خدایی [یی که دانه را شکافت و سبزه و چمن را رویانید که] از چیزی نخواهید پرسید از من، مگر آن که به شما پاسخ آن را باز خواهم گفت: و از کتاب خدا از من بازپرسید که به خدا اگر از هر آیه ای که در شب و یا روز نازل شده، چه مکی باشد، چه مدنی، در سفر یا حضر، ناسخ یا منسوخ، محکم یا متشابه باشد، در تأویل و تنزیل آن به شما آگاهی خواهم داد] از هیچ آیه ای نمی پرسید مگر این که من داناترم به این که در شب یا روز، در دشت و یا کوه نازل شده است». در برخی نسخه ها اضافه شده است که: «و اگر بخواهم هفتاد شتر را از تفسیر فاتحه الکتاب بار می کنم» (خوارزمی، 1411ه، 90-91، ابن عبدالبر، 1412ه، 1107/3).
نظر به همین خصوصیت پیامبر صلی الله علیه و آله ایشان را به لقب «فاروق» مفتخر ساخته و فرموده است:
«پس از من آشفتگی در میان شما پدید آید و شما چون دیدید که چنین است علی بن ابی طالب علیه السلام را دریابید که او فاروق (وسیله ی تمیز/ تمیزدهنده) بین حق و باطل است» (خوارزمی، 1411ه، 105).
جالب توجه آن است که بدانیم پیامبر صلی الله علیه و آله، در همین ارتباط، مطلبی را در ارجاع به قرآن نیز فرموده است.
مرحوم کلینی قدس سره، به اسناد خود، روایتی را از امام صادق علیه السلام نقل می کند، که پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود:«... آن گاه که فتنه ها، همچون پاره های ظلمت شب های تار بر شما هجوم آورند، بر شما باد به قرآن!» (کلینی، 1365، 596/2). التفات به هر دو حدیث نبوی مؤید همان مطلب و منظوری است که پیامبر صلی الله علیه و آله در حدیث ثقلین راجع به انفکاک ناپذیری این دو ثقل مهم از یکدیگر دارند.
بر این اساس، جماعت شیعه رشته ی اتصال مکتبی خود به منبع شریعت اسلام را از این طریق اتخاذ نموده است.

پی‌نوشت‌ها:

نویسنده: حسین بشیر پژوهشگر علوم اسلامی
1) توضیح: مراد از سلسله ی امامان شیعه علیهم السلام کسانی هستند که اوج قرب شان به حضرت حق جل و علا در قالب عصمت اثبات شده و مقبولیت یافته است. این توضیح از آن جهت ضرورت دارد که مذاهب کوچک تری در داخل منظومه ی تشیع قرار دارند که رهبران آنها از این خصوصیت بهره مند نمی باشند، و لذا نمی توان حکم قضیه ی فوق را در مورد مذهب منسوب به آنها نیز ساری و جاری دانست.
2) در این ارتباط و نیز در ارتباط با اعلمیت، افضلیت، اولویت قضاء و اصلحیت برای حکومت و عهده داری رهبری است رجوع کنید به: ابن الاثیر، 100/4؛ خوارزمی، 1411ه، 83؛ ابن ابی الحدید، 1404ه، 219/7؛ الکاندهلوی، 1421ه، 11/4، امینی 1397ه، 45/2 به نقل از: الفتوحات السلامیه، السید احمد دحلان، 237/2 و مثل هذه نقله الطوسی فی الامالی، ص 8؛ ابن الاثیر، بی تا، 100/4؛ خوارزمی، همان، 97؛ ابن اثیر، بی تا، 100/4؛ ابن عبدالبر، همان، 1104؛ ابن حجر، 1412ه، 566/4.
3) ابان بن عیاش می گوید: از حسن بصری درباره ی علی علیه السلام پرسیدم. گفت: درباره ی او چه بگویم که دارای سابقه در اسلام، افضلیت، وفور دانش و حکمت و فقه و اندیشه بود. خوش برخورد، بلاکش، روشن راه، زاهد، دارای بینش در قضا و نسبت نزدیک با پیامبر صلی الله علیه و آله بود. علی واقعاً در کارهایش بلند مرتبه بود. سپس بر علی علیه السلام درود و صلوات فرستاد. گفتم: آیا سوای پیامبر صلی الله علیه و آله نسبت به علی علیه السلام هم می گویی «صلی الله علیه»؟ گفت: بر مسلمان درود می فرستیم، ولی بر پیامبر و آل او صلوات باید فرستاده شود و علی علیه السلام بهترین فرد از آل رسول صلی الله علیه و آله است. گفتم: آیا او از حمزه و جعفر بهتر است؟ گفت: آری. گفتم: از فاطمه علیه السلام و فرزندانش هم؟ گفت: آری او بهترین فرد همه ی آل محمد علیهم السلام است. کیست که در این مورد شک کند، در حالی که پیامبر صلی الله علیه و آله درباره ی سبطین خود فرمود: «و پدرشان از هردو بهتر است»؟ کسی نتوانسته عنوان شرکت و شرب خمر را نسبت به او بر زبان جاری کند. پیامبر صلی الله علیه و اله به دخترش فاطمه علیها السلام فرمود: بهترین امتم را به تو تزویج نموده ام. اگر بهتر از علی علیه السلام کسی می بود او را استثنا می کرد. پیامبر صلی الله علیه و آله در میان اصحابش او را برادر خویش انتخاب کرد و چنان که پیامبر صلی الله علیه و آله بهترین مردم است، برادرش هم بهترین است. گفتم: ابا سعید پس این حرف ها چیست که می گویند درباره ی علی زده ای؟ گفت ای برادر زاده خون خود را از شر این جباران حفظ کرده ام ... (مجلسی، 1404ه، 295/34 به نقل از ابن ابی الحدید).

منبع: اندیشه حوزه شماره 84
راسخون

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی