تناسب امام حسین و سوره فجر در چیست؟
در حدیثی وارد است که امام صادق(علیه السلام) فرمودند: «سوره مبارکه فجر را در نمازهای واجب و مستحب بخوانید زیرا این سوره مبارکه در شأن امام حسین (علیه السلام) است. شخصی علت آن را جویا شد، حضرت در پاسخ فرمودند: به دلیل آن که امام حسین(علیه السلام) صاحب نفس مطمئنه بود که خداوند از او راضی و او از خداوند راضی بود.» (مجمع البیان، ج 10- ص 481)
مگر در سوره فجر، چه موضوعی مطرح است که سید الشهدا (علیه السلام) تناسب دارد؟
محتوای این سوره فساد و تباهی قوم عاد، ثمود و فرعونیان و نیز لجاجت آنان در برابر دعوت پیامبران الهی، که برای نجات ایشان مبعوث شده بودند به سرنوشت شوم ختم گردید.
آن گاه که همانند این اقوام بنی امیه نیز تلاش خود را برای نابودی دین خدا آغاز نموده، طغیان امویان به اوج خود رسید و فرزندان امیه از کرسی خلافت انسان کامل، تختی برای پادشاهی خود ساخته اند.
از اسلام نمانده بود الا ظاهری و جسم بی روح، جماعت همه آن چیزی بود که از حقیقت دین بر جای مانده بود. نه عجب اگر در شهر کوران خورشید را دشنام دهند و تاریکی را پرستش کنند! آنگاه که دنیا پرستان کور، والی حکومت اسلام شوند، تقدیر این چنین رفته بود که شب حاکمیت ظلم و فساد با شفق عاشورا آغاز شود و سرخی این شفق، خون فرزندان رسول خدا باشد، موجی از خون، از کربلا به راه افتاد و سلطه آنان را همانند اقوام یاد شده از میان برد.
عجبی نیست که خون سالار شهیدان بهشت، زنده نگه دارنده قرآن و احکام اسلام است آن هم در جهالتی بعد از رسالت.
بی شک مهم ترین دست آورد قیام امام حسین (علیه السلام) حفظ و تحکیم قرآن و شعائر اسلام عزیز است؛ چرا که اگر حماسه حسین(علیه السلام) نبود به سبب تحریفات، امروز از حقیقت اسلام اثری نمی ماند.
آری، دینی که پیامبر اسلام حضرت محمد(صلی الله علیه و اله و سلم) از طرف خداوند آورد، به یاری فداکاری های امام حسین(علیه السلام) زمینه بقا و استمرارش فراهم شد.
نهضت حسین(علیه السلام) و خون شهیدان کربلا فجری است که سبب شکافته شدن دیوار ظلمت ستم امویان شد و در واقع، امام حسین(علیه السلام) با عاشورای خویش، فجری از ایمان، عقیده و حریت را در این تاریکی ظلم، پدید آورد و نیز «نفس مطمئنه حسین(علیه السلام) در این فجر عاشورا به ملکوت خدا و بهشت برین پر گشود.»
واژه ای با این همه معنا
کربلا واژه ای که سخنان و گفته های فراوانی را در خود جای داده؛ کربلا به یک معنا سرزمین بلا و مصیبت خوانده شده است، کربلا ترکیب یافته از کار (نجات) و بلاه (حیات و امان) یعنی یافتن حیات و این مفهوم،(بحارالانوار، ج101، ص 33) هماهنگ با روایتی است که می گویند کربلا قصه ای است که خداوند در آن نوح و کسانی را که به او ایمان آورده بودند، نجات داد. (صافات/ آیات 76 و 115، انعام / آیه 64، انبیاء/ آیه 76)
در قرآن کریم، خداوند نجات حضرت موسی(علیه السلام)، هارون و قوم بنی اسرائیل را از دست فرعون و ظلم های او در حق ایشان تعبیر «کرب» (نجات از بلای عظیم) بیان می کند. «وَنَجَّیْنَاهُمَا وَقَوْمَهُمَا مِنَ الْکَرْبِ الْعَظِیمِ» (صافات: 115) واژه کرب، چهار بار در قرآن مجید آمده است.
«وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَیْنَا إِلَیْهِمْ فِعْلَ الْخَیْرَاتِ وَإِقَامَ الصَّلَاةِ وَإِیتَاء الزَّکَاةِ وَکَانُوا لَنَا عَابِدِینَ» (انبیاء/ آیه 73)
«وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنَا لَمَّا صَبَرُوا وَکَانُوا بِآیَاتِنَا یُوقِنُونَ» (سجده/ آیه 24)
قرآن کریم، انبیای الهی را هدایتگر مردم به امر الهی در پرتو صبر و یقین و عبادت معرفی می کند.
امام حسین(علیه السلام) مظهر این وصف برجسته انبیای الهی است از این رو پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) او را مصباح و چراغ فروزان هدایت معرفی کرده است: «ان الحسین مصباح الهدی و سفینه النجاه» (بحارالانوار، ج 36، ص 205)
سفر به سمت خدا و رسیدن به کمال و قرب حق، آغاز این جاده خطرناک، زندگی دنیایی انسان و نهایتش سرای آخرت است آری، این جاده که از میان همین دنیا می گذرد، گردنه های فراوانی دارد و غارتگران بسیاری را در خود جای داده است تا دارایی های معنویشان را به تاراج برند.
سخن این است که چگونه می توان از این جاده پر فراز و نشیب و خطرناک عبور کرد و خود را به بلندای سعادت رساند؛ بدون یک «نقشه راه» مطمئن، نقشه ای که بتواند تمامی پستی و بلندی ها، گردنه ها و پیچ و خم ها، استراحتگاه ها و معبرها و خلاصه نقشه ای که بتواند در هر لحظه جایگاه ما را نسبت به هدف و مقصد نشان دهد و راه را از بیراهه روشن سازد.
امیرمومنان علی(علیه السلام) می فرماید:
«ای بندگان خدا! برای شما در تاریخ روزگاران گذشته درس های عبرت فراوان وجود دارد... روزگار بر آیندگان چنان می گذرد که بر گذشتگان گذشت.
ماجراها و رویدادهای آن همانند یکدیگرند و نشانه های آن آشکار است.» (نهج البلاغه، خطبه 183 و 157)
بنابراین تاریخ گذشتگان و توجه به زندگی نسل های گذشته می تواند بهترین «نقشه راه» برای زندگی انسان باشد چرا که تاریخ تکرار می شود و می تواند به عنوان یک «نقشه راه» مسیر آینده را برای ما روشن سازد.
پس چه نیکو است که به گوشه های مختلف تاریخ سری زدن و از احوالات شخصیت های آن عبرت گرفتن.
خوب که به حسین و عاشورایش می نگری در می یابی که عجبا از «نقشه» ای که خداوند در مسیر زندگی انسان ها ترسیم نموده و در اختیارشان قرار داده است. نقشه ای که با مراجعه به آن می توان جایگاه خود را نسبت به مقصد، دریافت و فاصله خود را با جاده اصلی پیدا کرد.
نکند غارتگران گردنه بی عفتی، غیرت ما را همچون پسر مرجانه دزدیده باشند. نکند در سبزه زار علفه های هرز و سمی، مشغول نوش جان کردن میوه های خوش رنگ و لعاب مال حرام باشیم. نکند مسیر را تا نزدیکی های بهشت همراه با سلیمان بن صردها رفته باشیم و خواب غفلت ما را به دره های توجیه برده باشد نکند... نکند...
گر پای لغزید توبه ای که به نام «حربن یزید» نامگذاری شده انسان را به جاده خوشبختی باز خواهد گرداند. اگر با چراغ خاموش به بیراهه رفت و راه را گم کرد، امداد و نجات «زهیربن قین» راه را به دوباره نشان خواهد داد. صدای قافله و قافله سالار حسین قرن هاست که به گوش می رسد، صدای رسا و زیبا که همه ی عالم را گرفته است. هل من ناصر ینصرنی حسین ... و اگر تو را پای رفتن باشد حسین(علیه السلام) پذیرای توست.
فرآوری: زهرا اجلال
بخش قرآن تبیان
منابع:
مقاله علی اصغر کتابی؛ مجله راه قرآن
سایت حوزه