تجلّی بیان قرآن در خطبه های امام حسین(علیه السلام) (2)
چهارشنبه, ۲۸ شهریور ۱۳۹۷، ۱۰:۰۰ ق.ظ
لعنت اهل کتاب به زبان پیامبر خویش
از جمله آیات مورد نظر امام حسین (علیه السلام) آیه شریفه: «لعن الذین کفروا من بنی اسرائیل علی لسان داود و عیسی ابن مریم» [مائده/78] بود. این لعنت بی جهت نبوده بلکه در اثر نافرمانی و تجاوزشان بوده است. و نیز این مطلب را تاکید می کند و می گوید: "این اعلام تنفر و بیزاری بخاطر آن بود که آنها گناهکار و متجاوز بودند «ذلک بما عصوا و کانوا یعتدون» به علاوه آنها به هیچ وجه مسئولیت اجتماعی برای خود قائل نبودند، و یکدیگر را از کار خلاف نهی نمی کردند، و حتی جمعی از نیکان آنها با سکوت و سازشکاری، افراد گناهکار را عملاً تشویق می کردند. «کانوا لا یتناهون عن منکر فعلوه» [مائده/79].
در حدیثی از پیامبر (صلی الله علیه وآله) می خوانیم: لتامرن بالمعروف و لتنهون عن المنکر و لتاخذن علی ید السفیه و لتاطرنه علی الحق اطرا، او لیضربن الله قلوب بعضکم علی بعض و یلعنکم کما لعنهم» "حتماً باید امر به معروف و نهی از منکر کنید و دست افراد نادان را بگیرید و به سوی حق دعوت نمائید و الّا خداوند قلوب شما را همانند یکدیگر می کند و شما را از رحمت خود دور می سازد همانطور که آنها را از رحمت خویش دور ساخت"! (طبرسی، مجمع البیان، ج3، ص357 عوام زدگی نکته دیگری که امام حسین(علیه السلام) با استناد به آیه فرمودند: «فلا تخشوا الناس و اخشون و لا تشتروا بآیاتی ثمنا قلیلا» [مائده/44]. این آیه شریفه بیانگر این معنی است که در حقیقت سرچشمه کتمان حق و احکام خدا، یا ترس از مردم و عوامزدگی است و یا جلب منافع شخصی و هر کدام باشد نشانه ضعف ایمان و سقوط شخصیت است، و در جمله های بالا به هر دو اشاره شده است. (طباطبایی، المیزان، ج5، ص 343) آیه دیگری که امام (علیه السلام) به آن استناد کردند: «و المومنون و المومنات بعضهم اولیاء بعض یامرون بالمعروف و ینهون عن المنکر و یقیمون الصلاه و یوتون الزکاه و یطیعون الله و رسوله اولئک سیرحمهم الله» [توبه/70]. بیان این آیه از جانب امام حسین (علیه السلام) در مورد امر به معروف و نهی از منکر، بخاطر ولایت داشتن مومنان در امور یکدیگر است. آنهم ولایتی که تا کوچکترین افراد اجتماع راه دارد که به خود اجازه می دهند هر یک دیگری را به معروف واداشته و از منکر باز بدارد. پیامبر اعظم (صلی الله علیه وآله) میفرماید: مادامی که امت من امر بمعروف و نهی از منکر بکنند و به نیکی ها معاونت نمایند دارای خیر و برکت خواهند بود. ولی هنگامی که این سه موضوع را ترک کنند خیر و برکتها از آنان گرفته خواهد شد. و بعضی از آنان بر بعض دیگر مسلط خواهند شد. و در زمین و آسمان فریادرسی برای ایشان نخواهد بود. (نجفی، آسان، ج2، ص 395).
1 ـ 7 عدم سلطه پذیری:
از جمله نکات مهم در سیره امام حسین (علیه السلام) نفی سلطه پذیری است که در سخنان و موضعگیری های آن حضرت به چشم می خورد. امام (علیه السلام) در این خطبه روز عاشورا فرمودند: و شما اینک به ابن حرب و پیروانش اتکا و اعتماد نموده و دست از یاری ما بر می دارید بلی به خدا سوگند! خذل و غدر از صفات بارز شماست که رگ و ریشه شما بر آن استوار، تنه و شاخه شما آن را به ارث برده و دلهایتان با این عادت نکوهیده رشد نموده و سینه هایتان با آن مملوّ گردیده است شما به آن میوه نامبارکی می مانید که در گلوی باغبان رنجیده اش گیر کند و در کام سارق ستمگرش شیرین و لذّتبخش باشد، لعنت خدا بر پیمان شکنان که پیمان خویش را پس از تأکید و محکم ساختن آن می شکنند و شما خدا را بر پیمانهای خود کفیل و ضامن قرار داده بودید و به خدا سوگند! که همان پیمان شکنان هستید، آگاه باشید که این فرومایه ابن زیاد و فرزند فرومایه، مرا در بین دو راهی شمشیر و ذلّت قرار داده است و هیهات که ما به زیر بار ذلّت برویم؛ زیرا خدا و پیامبرش و مؤمنان از اینکه ما ذلّت را بپذیریم ابا دارند و دامنهای پاک مادران و مغزهای با غیرت و نفوس با شرافت پدران، روا نمی دارند که اطاعت افراد لئیم و پست را بر قتلگاه کرام و نیک منشان مقدّم بداریم. آگاه باشید! که من با این گروه کم و با قلّت یاران و پشت کردن کمک دهندگان، بر جهاد آماده ام استحکام پیمانهای شما دلیل بر ایمان شماست! (تحف العقول، ص174 ـ مقتل خوارزمی، ج2، ص 61،همان، ص 7)
در جمله ای که امام (علیه السلام) فرمودند: "شما اینک به ابن حرب و پیروانش اتکا و اعتماد نمودید." (یکی از اساسی ترین برنامه های اجتماعی و سیاسی و نظامی و عقیدتی بدست می آید، که در قرآن به آن اشاره شده است: «و لا ترکنوا الی الذین ظلموا فتمسکم النار و ما لکم من دون الله من اولیاء ثم لا تنصرون» [ هود/113]. و به کسانی که ستم کرده اند متمایل مشوید که آتش [دوزخ] به شما می رسد، و در برابر خدا برای شما دوستانی نخواهد بود، و سرانجام یاری نخواهید شد. رکون "از ماده رکن" به معنی اعتماد و تکیه کردن بر چیزی به کار رفته است. در روایات می خوانیم که مودّت و محبّت به ظالم و اطاعت از او، از مصادیق رکون به ظالم محسوب می شود. (مکارم شیرازی، نمونه، ج9، ص 260)
در این خطبه، امام (علیه السلام) با تعیین موضوع قاطع و بیان اراده شکست ناپذیر و تن به ذلّت ندادن اعلام می کند که در زیر شمشیرها و نیزه ها و در زیر سم اسبهای دشمن با قاطعیت تزلزل ناپذیر بر سر دو راهی مرگ و ذلّت، مرگ با عزّت را انتخاب نمود. شعار امام حسین (علیه السلام) این بود: «قل هل تربصون بنا الا احدی الحسنیین و نحن نتربص بکم.»[توبه/51]. بگو: «آیا برای ما جز یکی از این دو نیکی را انتظار می برید؟ و در تفسیر مجمع البیان گفته شده: آیا درباره ما چیزی انتظار برید جز یکی از دو بهره پسندیده و دو نعمت بزرگ: یا پیروزی و غنیمت در دنیا و یا شهادت و پاداش نیکوی همیشگی در آخرت. (طبرسی، مجمع البیان، ج5، ص 57) آن حضرت(علیه السلام) به موضوع پیمان شکنی اشاره فرموده، زیرا که از مهمترین پشتوانه ها برای ثبات هر جامعه است و از مهمترین تعلیمات اسلام مسأله وفای به عهد و پایبند بودن به پیمانها، و ایستادگی در مقابل سوگندها است که در قرآن آمده است: «و اوفوا بعهد الله اذا عاهدتم و لا تنقضوا الایمان بعد توکیدها و قد جعلتم الله علیکم کفیلاً ان الله یعلم ما تفعلون» [نحل /91]. مراد از "توکید سوگند"، محکم کردن آن به قصد و تصمیم است. (اصفهانی، راغب، مفردات، ص 591) حضرت صادق (علیه السلام) فرمود: سه چیز است برای هیچ کس در آن عذری نباشد: ادای امانت به نیکوکار و بدکار، وفای به عهد به نیکوکار و بدکار، نیکی کردن به پدر و مادر نکوکار باشند یا بدکار. (خصال صدوق، باب الثلاثه حدیث، 12).
1 ـ 8 سخنرانی افشاگرانه امام حسین (علیه السلام) در مِنا:
امام حسین (علیه السلام) در افشای سیاست های شیطانی معاویه، خطابه ای ایراد کرد. و پس از حمد و ثنای الهی فرمود: این مرد سرکش به ما و شیعیانمان ستمهایی روا داشته، که آنها را شنیده و دیده و بر آن شاهد بوده اید و خبر آنها به شما رسیده است و اکنون می خواهم از شما سؤالاتی بنمایم، اگر راست گفتم مرا تصدیق کنید و اگر دروغ گفتم مرا تکذیب نمایید، گفتارم را شنیده و آنها را بنویسید، و هنگامیکه به شهرهای خودتان نزد قبیله هایتان رفتید به اشخاصی که آنها امین دانسته و به آنها اطمینان دارید، آنچه از حق ما می دانید به ایشان بگوئید، زیرا می ترسم که حق کهنه و مندرس شود و از بین برود و اهل باطل بر آن غالب شوند، خداوند نور خود را کامل می کند هر چند کافران خوش نداشته باشند" . (احتجاج، طبرسی، ص 296،الذریعه، طهرانی، ج1، ص 152)
امام حسین (علیه السلام) با منطق دفاع سخن می گوید که عیناً کلام خداست «ان یک کاذبا فعلیه کذبه و ان یک صادقا یصبکم بعض الذی یعدکم» [غافر/28]. گفت: اگر دروغگو باشد دروغش به زیان اوست، و اگر راستگو باشد برخی از آنچه به شما وعده می دهد به شما خواهد رسید. گفتار امام حسین (علیه السلام) مانند دعوت پیامبر اعظم (صلی الله علیه وآله) که توأم بوده با بینات و دلائل روشن و معجزات، همان دلائل روشن را بدنبال داشت که در برابر مخالفان خود فرمود: «فان کنت فی شک مما انزلنا الیک فسل الذین یقرءون الکتاب من قبلک» [یونس/94]. این آیه نیز متضمن استشهاد از اهل کتاب برای اثبات اینکه معارف قرآن مجید آسمانی و حق است، می باشد. در توبیخ افرادی این چنین، خداوند فرمود: «و من اظلم ممن افتری علی الله الکذب و هو یدعی الی الاسلام». [صف/7]. چه کسی ستمگرتر از آن کس است که با وجود آنکه به سوی اسلام فراخوانده می شود، بر خدا دروغ می بندد؟ در ادامه آیه می فرماید: «یریدون لیطفوا نور الله بافواههم و الله متم نوره و لو کره الکافرون» [صف/8]. منظور از افتراء و سخنان ناسزا آنستکه ائمه که خود دلیل هر حق و حقیقت اند و نور و راهنمای جامعه بشریت، بیگانگان چنین پندارند که نور و تأثیر آنرا در قلوب مردم میتوانند خنثی نمایند.
مفاد آیه و سخن امام آنست که هر دو گوهر گرانسنگ برنامه سعادت بشری است و مانند خورشید است که جهان را روشنائی و حیات می بخشد آنرا بیگانگان همچو شمعی پنداشته اند که با دمیدن نفخه بتوان آنرا خاموش نمایند، ولی هرگز به این مقصود دست پیدا نمی کنند. چنانکه خداوند درباره جنگ افروزی برخی از اسرائیلی ها فرمود: «کلما اوقدوا نارا للحرب اطفاها الله» [مائده/64].
1 ـ 9 عوامل خشم خدا:
سخنرانی امام در صبح عاشورا در آغازین لحظه های نبرد، برای هدایت دشمنان و ابلاغ پیام و اتمام حجت نهایی با کوفیان، سوار بر اسب و پیش روی سپاه کوفیان قرار گرفت و با فریاد بلند چنین گفت: " عباد الله اتقوا الله و کونوا من الدنیا علی حذر" بندگان خدا! از خدا بترسید و از دنیا در حذر باشید که اگر بنا بود همه دنیا به یک نفر داده شود و یا یک فرد برای همیشه در دنیا بماند پیامبران برای بقاء سزاوارتر و جلب خشنودی آنان بهتر و چنین حکمی خوشایندتر بود ولی هرگز! زیرا خداوند دنیا را برای فانی شدن خلق نموده که تازه هایش کهنه و نعمتهایش زایل و سرور و شادیش به غم و اندوه مبدّل خواهد گردید، دون منزلی است و موقت خانه ای. پس برای آخرت خود توشه ای برگیرید و بهترین توشه آخرت تقوا و ترس از خداست.
مردم! خداوند دنیا را محل فنا و زوال قرار داد که اهل خویش را تغییر داده وضعشان را دگرگون می سازد، مغرور و گول خورده کسی است که گول دنیا را بخورد و بدبخت کسی است که مفتون آنگردد. مردم! دنیا شما را گول نزند که هر کس بدو تکیه کند ناامیدش سازد و هر کس بر وی طمع کند به یأس و نا امیدیش کشاند و شما اینک به امری هم پیمان شده اید که خشم خدا را برانگیخته و به سبب آن، خدا از شما اعراض کرده و غضبش را بر شما فرستاده است چه نیکوست خدای ما و چه بد بندگانی هستید شماها که به فرمان خدا گردن نهاده و به پیامبرش ایمان آوردید و سپس برای کشتن اهل بیت و فرزندانش هجوم کردید، شیطان بر شما مسلط گردیده و خدای بزرگ را از یاد شما برده است ننگ بر شما و ننگ بر ایده و هدف شما. ما برای خدا خلق شده ایم و برگشتمان به سوی اوست. (سپس فرمود): اینان پس از ایمان، به کفر گراییده اند، این قوم ستمگر از رحمت خدا دور باد. (خوارزمی، مقتل الحسین، ج 1، ص 252) مضمون سخنان امام حسین (علیه السلام) در این خطبه بیان مهمترین برنامه انسانهاست که از این آیات بدست می آید: «یا ایها الناس ان وعد الله حق فلا تغرنکم الحیاه الدنیا و لا یغرنکم بالله الغرور» [فاطر/5]. و در آیه ای دیگر ترسیم گویایی از وضع زندگی دنیا و مراحل مختلف، و انگیزه های حاکم بر هر مرحله را ارائه داده، می گوید: «اعلموا انما الحیاه الدنیا لعب و لهو و زینه و تفاخر بینکم و تکاثر فی الاموال و الاولاد» [حدید/20]. بدانید زندگی دنیا تنها بازی، و سرگرمی، و تجمل پرستی، و تفاخر در میان شما، و افزون طلبی در اموال و فرزندان است به این ترتیب غفلت دوران کودکی و سرگرمی در نوجوانی و در مرحله جوانی احساسات کسب مقام و فخر و تفاخر و در مرحله پنجم تکاثر، افزایش مال و نفرات و " دورانهای پنجگانه عمر آدمی را تشکیل می دهند.. (مکارم شیرازی نمونه ج23، ص 351) نکته بعد که در کلام امام حسین (علیه السلام) به چشم می خورد اینکه، سنّت الهی بر جاوید نبودن انسان در این جهان است که اگر بنا باشد انسانی در دنیا همواره زنده بماند، آن شخص، پیامبر (صلی الله علیه وآله) خواهد بود: «و ما جعلنا لبشر من قبلک الخلدا فان مت فهم الخالدون» [انبیاء /33]. خشم خداوند نکته دیگری است که آن حضرت به آن اشاره فرمودند که می تواند مضمون آیاتی باشد که قرآن درباره سرنوشت نهایی منافقان تیره دل فرمود: «افمن اتبع رضوان الله کمن باء بسخط من الله و ماواه جهنم و بئس المصیر» [آل عمران/162]
" پیام این آیه این است که تنها ملاک عمل یک مسلمان خشنودی یا خشم الهی ست. در آیه دیگری اشاره دارد به پیروی کردن از آنچه موجب حبط اعمال می شود: «ذلک بانهم اتبعوا ما اسخط الله و کرهوا رضوانه فاحبط اعمالهم» [محمد/28]. زیرا آنان از آنچه خداوند را به خشم آورده پیروی کرده اند و خرسندیش را خوش نداشتند پس اعمالشان را باطل گردانید. ظاهراً مراد از "ما اسخط الله"
هواهای نفس و تسویلات شیطان است که گناهان کشنده را در پی دارد، هم چنان که فرموده: «الشیطان سول لهم و املی لهم» [محمد/25].
در قسمتی از خطبه امام (ع) به پیمان شکنی مردم کوفه پرداخته، که می توان به این آیه استناد نمود که تأکید پی در پی روی مسأله وفای به عهد و مذمّت از پیمان شکنی، است: «و لقد اخذ الله میثاق بنی اسرائیل و بعثنا منهم اثنی عشر نقیبا و قال الله انی معکم لئن اقمتم الصلوه و اتیتم الزکوه و ءامنتم برسلی و عزرتموهم» [مائده/12]
در حقیقت، خدا از فرزندان اسرائیل پیمان گرفت. و از آنان دوازده سرکرده برانگیختیم. و خدا فرمود: «من با شما هستم.» اگر نماز برپا دارید و زکات بدهید و به فرستادگانم ایمان بیاورید و یاریشان کنید. پیشوای معروف اهل تسنن احمد حنبل در مسند خود از "مسروق" نقل می کند که می گوید: از عبدالله بن مسعود پرسیدم چند نفر بر این امت حکومت خواهند کرد ابن مسعود در پاسخ گفت: لقد سالنا رسول الله (صلی الله علیه وآله) فقال اثنی عشر کعده نقباء بنی اسرائیل" ما از پیامبر (صلی الله علیه وآله) همین سؤال را کردیم و او در پاسخ فرمود: دوازده نفر به تعداد نقبای بنی اسرائیل (مسند ابن حنبل، ج1، ص 398) «در تاریخ "ابن عساکر" از ابن مسعود چنین نقل شده که می گوید از پیامبر (صلی الله علیه وآله) سؤال کردیم چند خلیفه بر این امت حکومت خواهند کرد، فرمود: ان عدّه الخلفاء بعدی عده نقباء موسی" عده ی خلفای بعد از من عده ی نقبای موسی خواهد بود" (مناوی، فیض القدیر، شرح جامع الصغیر، ج2، ص 495) در قسمت پایانی سخن امام (علیه السلام) در مورد تسلیم شدن و سر سپردن آنان به شیطان است: «استحوذ علیهم الشیطان فانساهم ذکر الله اولئک حزب الشیطان الا ان حزب الشیطان هم الخاسرون» [مجادله/19]... در مورد تبدیل ایمان این افراد به کفر، قرآن فرموده است: «کیف یهدی الله قوما کفروا بعد ایمانهم و شهدوا ان الرسول حق و جاءهم البینات» [آل عمران/82].
نتیجه گیری
با مطالعه و بررسی سخنان گوهر بار امام حسین (علیه السلام) به وضوح در می یابیم که تمامی خطبه های آن حضرت بیان قرآن کریم است لیکن بعضی از خطبه ها اقتباس های صریح از عبارات و مضامین قرآنی و بعضی از تعبیرات و مضامین نزدیک به عبارات قرآنی و برخی نیز تأکیدات صریح بر آموزه ها و معارف قرآنی می باشد.
ـ امام حسین (علیه السلام) انگیزه قیام خود را اشائه فرهنگ امر به معروف و نهی از منکر و زنده کردن سنت رسول الله (صلی الله علیه وآله) بیان می کنند همان طور که در قرآن صراحتاً به این موضوع اشاره شده است: «یامرهم بالمعروف و ینهاهم عن المنکر» [اعراف/157] قیام امام حسین (علیه السلام) دعوت جهان بشریت به اینکه قیام نمایند و دانشگاه عالی مکتب قرآن را بنا گذارند.
ـ امام حسین (علیه السلام) مردم را از شرک ورزیدن و شبیه و مانند برای خدا قائل شدن نهی نموده که اشاره دارد به دو آیه شریفه «لا تشرک بالله ان الشرک لظلم عظیم» [لقمان/13] و «لیس کمثله شیء» [شوری /11]
ـ امام حسین (علیه السلام) در اثبات حاکمیت مطلق و نگهبانی او بر بندگان به آیه شریفه استناد نموده «لا تدرکه الابصار و هو یدرک الابصار و هو اللطیف الخبیر» [انعام/103]
ـ امام حسین (علیه السلام) در توصیه به تقوا و بیان آثار آن دقیقاً از این آیه کریمه استفاده نمودند که می فرماید: «یا ایها الذین آمنوا ان تتقوا لله یجعل لکم فرقانا و یکفر عنکم سیئاتکم و یغفر لکم و الله ذوالفضل العظیم» [انفال/29]
ـ امام حسین (علیه السلام) در موضع عزّت و نفی هر گونه ذلّت پذیری قاطعانه اعلام نمودند که در زیر شمشیرها و نیزه ها و در زیر سُم اسبهای دشمن بر سر دو راهی مرگ و ذلّت، مرگ با عزّت را انتخاب نمودم. که این سخنان آیه شریفه «قل هل تربصون بنا الا احدی الحسنیین و نحن نتربص بکم» [توبه/51]. را در ذهن تداعی میکند.
ـ امام حسین (علیه السلام) در استمرار حرکت انبیاء در جهت مبارزه با دشمنان با اقتدا به سیره ی رسول اعظم (صلی الله علیه وآله) و انبیاء پیشین به آیه شریفه «و یا قوم اعملوا علی مکانتکم انی عامل سوف تعلمون من یاتیه عذاب یخزیه و من هو کاذب و ارتقبو انی معکم رقیب» [هود /93]. استناد نمودن
ـ گفتار امام حسین به منظور نمایاندن راه رشد و سعادت در اتمام حجت با کوفیان همان گفتار مؤمن آل فرعون بود در برابر فرعونیان که فرمود: «اتبعون اهدکم سبیل الرشاد»!" [غافر/38].
ـ از جمله مطالب مهمی که در خطبه های امام حسین (علیه السلام) به چشم می خورد لزوم
اطاعت از پیامبر خدا (صلی الله علیه وآله) و جانشینان بر حق آن حضرت است همین مطلب را خدای سبحان به پیامبرش ابلاغ نمود: «یا ایها الذین ءامنوا اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم فان تنازعتم فی شی فردوه الی الله و الرسول» [نساء/59].
امام حسین (علیه السلام) خطاب به دانشمندان هر جامعه آنان را از خطر عوام فریبی و سکوت در برابر منکر آگاه می ساخته و برحذر می دارند که در اینجا می توان به آیه شریفه: «فلا تخشوا الناس و اخشون و لا تشتروا بآیاتی ثمنا قلیلا» [مائده/44] اشاره کرد.
ـ در قسمتی از سخنان امام حسین به سلطه شیطان به قوم ستمگر اشاره شده که به آیه شریفه: «استحوذ علیهم الشیطان فانساهم ذکر الله اولئک حزب الشیطان الا ان حزب الشیطان هم الخاسرون»
[مجادله/19] اشاره دارد.
ـ در جمع بندی نکات خطبه های امام حسین (علیه السلام) در می یابیم که هدف غایی ایشان در حرکت به سوی کربلا و استقبال از شهادت و حمایت از دین استقرار حکومت الهی و جلب رضایت خداوند می باشد: «عجلت الیک رب لترضی» [طه/84]. و نیز اینکه آنچه در قرآن آمده معصوم به آن عمل نموده و آنچه که معصوم به آن عمل می نماید آیه قرآن است.
کتابنامه
1 ـ قرآن کریم فولادوند، محمد مهدی، دارالقرآن الکریم (دفتر مطالعات تاریخ و معارف اسلامی) تهران، 1415ق.
2 ـ نهج البلاغه، ترجمه دشتی، محمد، دفتر تبلیغات، قم، 1382 ش.
3ـ صحیفه سجادیّه.
4ـ ابن اثیر، عز الدین، تاریخ الکامل ابن اثیر، تهران، اساطیر 1372ش.
5ـ ابن حنبل، احمد، مسند ج1، ص 398، مصر، 1313.
6ـ ابن عساکر، تاریخ المدینه الدمشق، مجمع اللغه العربیه، دمشق، 1984 م.
7ـ اربلی، ابوالحسن علی، کشف الغمه، مکتبه بنی هاشم، تبریز، 1381 ق.
8ـ اصفهانی، راغب مفردات الفاظ القرآن، نجف، طلیعه النور، 1426 ق.
9ـ علامه امینی، الغدیر، بیروت، دارالکتاب العربی ، 1390 ق.
10ـ بحرانی، سید هاشم، البرهان فی تفسیر القرآن، تهران، 1416 ق.
11ـ بلاذری، انساب الاشراف، محمد حمید الله، دارالمعارف، قاهره 1959 م.
12ـ حقی بروسوی، اسماعیل، روح البیان، دارالفکر، بیروت، بی تا.
13ـ جعفری، محمد تقی امام حسین (علیه السلام) شهید فرهنگ پیشرو انسانیت، نشر آثار علامه جعفری، 1381 ش.
14ـ جوادی آملی، عبدالله، حماسه و عرفان، قم، مرکز نشر اسرا 1377 ش.
15ـ تفسیر موضوعی قرآن کریم سیره رسول اکرم در قرآن، قم، مرکز نشر اسرا، 1382 ش.
16ـ حسکانی، عبیدالله بن احمد، شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، سازمان چاپ و انتشارات وزارت ارشاد اسلامی، تهران، 1411 ق.
17ـ حرانی، ابومحمد، حسن، ابن علی بن حسین بن شعبه، تحف العقول، مکتبه بصیرتی، قم 1394 ق.
18ـ حویزی، عبد علی بن جمعه عروسی، نور الثقلین، قم انتشارات اسماعیلیان، 1415 ق.
19ـ خوارزمی، ابوالمؤید، مقتل الحسین، مکتبه مفید، قم، بی تا.
منبع: فصلنامه قرآنی کوثر- شماره 37
از جمله آیات مورد نظر امام حسین (علیه السلام) آیه شریفه: «لعن الذین کفروا من بنی اسرائیل علی لسان داود و عیسی ابن مریم» [مائده/78] بود. این لعنت بی جهت نبوده بلکه در اثر نافرمانی و تجاوزشان بوده است. و نیز این مطلب را تاکید می کند و می گوید: "این اعلام تنفر و بیزاری بخاطر آن بود که آنها گناهکار و متجاوز بودند «ذلک بما عصوا و کانوا یعتدون» به علاوه آنها به هیچ وجه مسئولیت اجتماعی برای خود قائل نبودند، و یکدیگر را از کار خلاف نهی نمی کردند، و حتی جمعی از نیکان آنها با سکوت و سازشکاری، افراد گناهکار را عملاً تشویق می کردند. «کانوا لا یتناهون عن منکر فعلوه» [مائده/79].
در حدیثی از پیامبر (صلی الله علیه وآله) می خوانیم: لتامرن بالمعروف و لتنهون عن المنکر و لتاخذن علی ید السفیه و لتاطرنه علی الحق اطرا، او لیضربن الله قلوب بعضکم علی بعض و یلعنکم کما لعنهم» "حتماً باید امر به معروف و نهی از منکر کنید و دست افراد نادان را بگیرید و به سوی حق دعوت نمائید و الّا خداوند قلوب شما را همانند یکدیگر می کند و شما را از رحمت خود دور می سازد همانطور که آنها را از رحمت خویش دور ساخت"! (طبرسی، مجمع البیان، ج3، ص357 عوام زدگی نکته دیگری که امام حسین(علیه السلام) با استناد به آیه فرمودند: «فلا تخشوا الناس و اخشون و لا تشتروا بآیاتی ثمنا قلیلا» [مائده/44]. این آیه شریفه بیانگر این معنی است که در حقیقت سرچشمه کتمان حق و احکام خدا، یا ترس از مردم و عوامزدگی است و یا جلب منافع شخصی و هر کدام باشد نشانه ضعف ایمان و سقوط شخصیت است، و در جمله های بالا به هر دو اشاره شده است. (طباطبایی، المیزان، ج5، ص 343) آیه دیگری که امام (علیه السلام) به آن استناد کردند: «و المومنون و المومنات بعضهم اولیاء بعض یامرون بالمعروف و ینهون عن المنکر و یقیمون الصلاه و یوتون الزکاه و یطیعون الله و رسوله اولئک سیرحمهم الله» [توبه/70]. بیان این آیه از جانب امام حسین (علیه السلام) در مورد امر به معروف و نهی از منکر، بخاطر ولایت داشتن مومنان در امور یکدیگر است. آنهم ولایتی که تا کوچکترین افراد اجتماع راه دارد که به خود اجازه می دهند هر یک دیگری را به معروف واداشته و از منکر باز بدارد. پیامبر اعظم (صلی الله علیه وآله) میفرماید: مادامی که امت من امر بمعروف و نهی از منکر بکنند و به نیکی ها معاونت نمایند دارای خیر و برکت خواهند بود. ولی هنگامی که این سه موضوع را ترک کنند خیر و برکتها از آنان گرفته خواهد شد. و بعضی از آنان بر بعض دیگر مسلط خواهند شد. و در زمین و آسمان فریادرسی برای ایشان نخواهد بود. (نجفی، آسان، ج2، ص 395).
1 ـ 7 عدم سلطه پذیری:
از جمله نکات مهم در سیره امام حسین (علیه السلام) نفی سلطه پذیری است که در سخنان و موضعگیری های آن حضرت به چشم می خورد. امام (علیه السلام) در این خطبه روز عاشورا فرمودند: و شما اینک به ابن حرب و پیروانش اتکا و اعتماد نموده و دست از یاری ما بر می دارید بلی به خدا سوگند! خذل و غدر از صفات بارز شماست که رگ و ریشه شما بر آن استوار، تنه و شاخه شما آن را به ارث برده و دلهایتان با این عادت نکوهیده رشد نموده و سینه هایتان با آن مملوّ گردیده است شما به آن میوه نامبارکی می مانید که در گلوی باغبان رنجیده اش گیر کند و در کام سارق ستمگرش شیرین و لذّتبخش باشد، لعنت خدا بر پیمان شکنان که پیمان خویش را پس از تأکید و محکم ساختن آن می شکنند و شما خدا را بر پیمانهای خود کفیل و ضامن قرار داده بودید و به خدا سوگند! که همان پیمان شکنان هستید، آگاه باشید که این فرومایه ابن زیاد و فرزند فرومایه، مرا در بین دو راهی شمشیر و ذلّت قرار داده است و هیهات که ما به زیر بار ذلّت برویم؛ زیرا خدا و پیامبرش و مؤمنان از اینکه ما ذلّت را بپذیریم ابا دارند و دامنهای پاک مادران و مغزهای با غیرت و نفوس با شرافت پدران، روا نمی دارند که اطاعت افراد لئیم و پست را بر قتلگاه کرام و نیک منشان مقدّم بداریم. آگاه باشید! که من با این گروه کم و با قلّت یاران و پشت کردن کمک دهندگان، بر جهاد آماده ام استحکام پیمانهای شما دلیل بر ایمان شماست! (تحف العقول، ص174 ـ مقتل خوارزمی، ج2، ص 61،همان، ص 7)
در جمله ای که امام (علیه السلام) فرمودند: "شما اینک به ابن حرب و پیروانش اتکا و اعتماد نمودید." (یکی از اساسی ترین برنامه های اجتماعی و سیاسی و نظامی و عقیدتی بدست می آید، که در قرآن به آن اشاره شده است: «و لا ترکنوا الی الذین ظلموا فتمسکم النار و ما لکم من دون الله من اولیاء ثم لا تنصرون» [ هود/113]. و به کسانی که ستم کرده اند متمایل مشوید که آتش [دوزخ] به شما می رسد، و در برابر خدا برای شما دوستانی نخواهد بود، و سرانجام یاری نخواهید شد. رکون "از ماده رکن" به معنی اعتماد و تکیه کردن بر چیزی به کار رفته است. در روایات می خوانیم که مودّت و محبّت به ظالم و اطاعت از او، از مصادیق رکون به ظالم محسوب می شود. (مکارم شیرازی، نمونه، ج9، ص 260)
در این خطبه، امام (علیه السلام) با تعیین موضوع قاطع و بیان اراده شکست ناپذیر و تن به ذلّت ندادن اعلام می کند که در زیر شمشیرها و نیزه ها و در زیر سم اسبهای دشمن با قاطعیت تزلزل ناپذیر بر سر دو راهی مرگ و ذلّت، مرگ با عزّت را انتخاب نمود. شعار امام حسین (علیه السلام) این بود: «قل هل تربصون بنا الا احدی الحسنیین و نحن نتربص بکم.»[توبه/51]. بگو: «آیا برای ما جز یکی از این دو نیکی را انتظار می برید؟ و در تفسیر مجمع البیان گفته شده: آیا درباره ما چیزی انتظار برید جز یکی از دو بهره پسندیده و دو نعمت بزرگ: یا پیروزی و غنیمت در دنیا و یا شهادت و پاداش نیکوی همیشگی در آخرت. (طبرسی، مجمع البیان، ج5، ص 57) آن حضرت(علیه السلام) به موضوع پیمان شکنی اشاره فرموده، زیرا که از مهمترین پشتوانه ها برای ثبات هر جامعه است و از مهمترین تعلیمات اسلام مسأله وفای به عهد و پایبند بودن به پیمانها، و ایستادگی در مقابل سوگندها است که در قرآن آمده است: «و اوفوا بعهد الله اذا عاهدتم و لا تنقضوا الایمان بعد توکیدها و قد جعلتم الله علیکم کفیلاً ان الله یعلم ما تفعلون» [نحل /91]. مراد از "توکید سوگند"، محکم کردن آن به قصد و تصمیم است. (اصفهانی، راغب، مفردات، ص 591) حضرت صادق (علیه السلام) فرمود: سه چیز است برای هیچ کس در آن عذری نباشد: ادای امانت به نیکوکار و بدکار، وفای به عهد به نیکوکار و بدکار، نیکی کردن به پدر و مادر نکوکار باشند یا بدکار. (خصال صدوق، باب الثلاثه حدیث، 12).
1 ـ 8 سخنرانی افشاگرانه امام حسین (علیه السلام) در مِنا:
امام حسین (علیه السلام) در افشای سیاست های شیطانی معاویه، خطابه ای ایراد کرد. و پس از حمد و ثنای الهی فرمود: این مرد سرکش به ما و شیعیانمان ستمهایی روا داشته، که آنها را شنیده و دیده و بر آن شاهد بوده اید و خبر آنها به شما رسیده است و اکنون می خواهم از شما سؤالاتی بنمایم، اگر راست گفتم مرا تصدیق کنید و اگر دروغ گفتم مرا تکذیب نمایید، گفتارم را شنیده و آنها را بنویسید، و هنگامیکه به شهرهای خودتان نزد قبیله هایتان رفتید به اشخاصی که آنها امین دانسته و به آنها اطمینان دارید، آنچه از حق ما می دانید به ایشان بگوئید، زیرا می ترسم که حق کهنه و مندرس شود و از بین برود و اهل باطل بر آن غالب شوند، خداوند نور خود را کامل می کند هر چند کافران خوش نداشته باشند" . (احتجاج، طبرسی، ص 296،الذریعه، طهرانی، ج1، ص 152)
امام حسین (علیه السلام) با منطق دفاع سخن می گوید که عیناً کلام خداست «ان یک کاذبا فعلیه کذبه و ان یک صادقا یصبکم بعض الذی یعدکم» [غافر/28]. گفت: اگر دروغگو باشد دروغش به زیان اوست، و اگر راستگو باشد برخی از آنچه به شما وعده می دهد به شما خواهد رسید. گفتار امام حسین (علیه السلام) مانند دعوت پیامبر اعظم (صلی الله علیه وآله) که توأم بوده با بینات و دلائل روشن و معجزات، همان دلائل روشن را بدنبال داشت که در برابر مخالفان خود فرمود: «فان کنت فی شک مما انزلنا الیک فسل الذین یقرءون الکتاب من قبلک» [یونس/94]. این آیه نیز متضمن استشهاد از اهل کتاب برای اثبات اینکه معارف قرآن مجید آسمانی و حق است، می باشد. در توبیخ افرادی این چنین، خداوند فرمود: «و من اظلم ممن افتری علی الله الکذب و هو یدعی الی الاسلام». [صف/7]. چه کسی ستمگرتر از آن کس است که با وجود آنکه به سوی اسلام فراخوانده می شود، بر خدا دروغ می بندد؟ در ادامه آیه می فرماید: «یریدون لیطفوا نور الله بافواههم و الله متم نوره و لو کره الکافرون» [صف/8]. منظور از افتراء و سخنان ناسزا آنستکه ائمه که خود دلیل هر حق و حقیقت اند و نور و راهنمای جامعه بشریت، بیگانگان چنین پندارند که نور و تأثیر آنرا در قلوب مردم میتوانند خنثی نمایند.
مفاد آیه و سخن امام آنست که هر دو گوهر گرانسنگ برنامه سعادت بشری است و مانند خورشید است که جهان را روشنائی و حیات می بخشد آنرا بیگانگان همچو شمعی پنداشته اند که با دمیدن نفخه بتوان آنرا خاموش نمایند، ولی هرگز به این مقصود دست پیدا نمی کنند. چنانکه خداوند درباره جنگ افروزی برخی از اسرائیلی ها فرمود: «کلما اوقدوا نارا للحرب اطفاها الله» [مائده/64].
1 ـ 9 عوامل خشم خدا:
سخنرانی امام در صبح عاشورا در آغازین لحظه های نبرد، برای هدایت دشمنان و ابلاغ پیام و اتمام حجت نهایی با کوفیان، سوار بر اسب و پیش روی سپاه کوفیان قرار گرفت و با فریاد بلند چنین گفت: " عباد الله اتقوا الله و کونوا من الدنیا علی حذر" بندگان خدا! از خدا بترسید و از دنیا در حذر باشید که اگر بنا بود همه دنیا به یک نفر داده شود و یا یک فرد برای همیشه در دنیا بماند پیامبران برای بقاء سزاوارتر و جلب خشنودی آنان بهتر و چنین حکمی خوشایندتر بود ولی هرگز! زیرا خداوند دنیا را برای فانی شدن خلق نموده که تازه هایش کهنه و نعمتهایش زایل و سرور و شادیش به غم و اندوه مبدّل خواهد گردید، دون منزلی است و موقت خانه ای. پس برای آخرت خود توشه ای برگیرید و بهترین توشه آخرت تقوا و ترس از خداست.
مردم! خداوند دنیا را محل فنا و زوال قرار داد که اهل خویش را تغییر داده وضعشان را دگرگون می سازد، مغرور و گول خورده کسی است که گول دنیا را بخورد و بدبخت کسی است که مفتون آنگردد. مردم! دنیا شما را گول نزند که هر کس بدو تکیه کند ناامیدش سازد و هر کس بر وی طمع کند به یأس و نا امیدیش کشاند و شما اینک به امری هم پیمان شده اید که خشم خدا را برانگیخته و به سبب آن، خدا از شما اعراض کرده و غضبش را بر شما فرستاده است چه نیکوست خدای ما و چه بد بندگانی هستید شماها که به فرمان خدا گردن نهاده و به پیامبرش ایمان آوردید و سپس برای کشتن اهل بیت و فرزندانش هجوم کردید، شیطان بر شما مسلط گردیده و خدای بزرگ را از یاد شما برده است ننگ بر شما و ننگ بر ایده و هدف شما. ما برای خدا خلق شده ایم و برگشتمان به سوی اوست. (سپس فرمود): اینان پس از ایمان، به کفر گراییده اند، این قوم ستمگر از رحمت خدا دور باد. (خوارزمی، مقتل الحسین، ج 1، ص 252) مضمون سخنان امام حسین (علیه السلام) در این خطبه بیان مهمترین برنامه انسانهاست که از این آیات بدست می آید: «یا ایها الناس ان وعد الله حق فلا تغرنکم الحیاه الدنیا و لا یغرنکم بالله الغرور» [فاطر/5]. و در آیه ای دیگر ترسیم گویایی از وضع زندگی دنیا و مراحل مختلف، و انگیزه های حاکم بر هر مرحله را ارائه داده، می گوید: «اعلموا انما الحیاه الدنیا لعب و لهو و زینه و تفاخر بینکم و تکاثر فی الاموال و الاولاد» [حدید/20]. بدانید زندگی دنیا تنها بازی، و سرگرمی، و تجمل پرستی، و تفاخر در میان شما، و افزون طلبی در اموال و فرزندان است به این ترتیب غفلت دوران کودکی و سرگرمی در نوجوانی و در مرحله جوانی احساسات کسب مقام و فخر و تفاخر و در مرحله پنجم تکاثر، افزایش مال و نفرات و " دورانهای پنجگانه عمر آدمی را تشکیل می دهند.. (مکارم شیرازی نمونه ج23، ص 351) نکته بعد که در کلام امام حسین (علیه السلام) به چشم می خورد اینکه، سنّت الهی بر جاوید نبودن انسان در این جهان است که اگر بنا باشد انسانی در دنیا همواره زنده بماند، آن شخص، پیامبر (صلی الله علیه وآله) خواهد بود: «و ما جعلنا لبشر من قبلک الخلدا فان مت فهم الخالدون» [انبیاء /33]. خشم خداوند نکته دیگری است که آن حضرت به آن اشاره فرمودند که می تواند مضمون آیاتی باشد که قرآن درباره سرنوشت نهایی منافقان تیره دل فرمود: «افمن اتبع رضوان الله کمن باء بسخط من الله و ماواه جهنم و بئس المصیر» [آل عمران/162]
" پیام این آیه این است که تنها ملاک عمل یک مسلمان خشنودی یا خشم الهی ست. در آیه دیگری اشاره دارد به پیروی کردن از آنچه موجب حبط اعمال می شود: «ذلک بانهم اتبعوا ما اسخط الله و کرهوا رضوانه فاحبط اعمالهم» [محمد/28]. زیرا آنان از آنچه خداوند را به خشم آورده پیروی کرده اند و خرسندیش را خوش نداشتند پس اعمالشان را باطل گردانید. ظاهراً مراد از "ما اسخط الله"
هواهای نفس و تسویلات شیطان است که گناهان کشنده را در پی دارد، هم چنان که فرموده: «الشیطان سول لهم و املی لهم» [محمد/25].
در قسمتی از خطبه امام (ع) به پیمان شکنی مردم کوفه پرداخته، که می توان به این آیه استناد نمود که تأکید پی در پی روی مسأله وفای به عهد و مذمّت از پیمان شکنی، است: «و لقد اخذ الله میثاق بنی اسرائیل و بعثنا منهم اثنی عشر نقیبا و قال الله انی معکم لئن اقمتم الصلوه و اتیتم الزکوه و ءامنتم برسلی و عزرتموهم» [مائده/12]
در حقیقت، خدا از فرزندان اسرائیل پیمان گرفت. و از آنان دوازده سرکرده برانگیختیم. و خدا فرمود: «من با شما هستم.» اگر نماز برپا دارید و زکات بدهید و به فرستادگانم ایمان بیاورید و یاریشان کنید. پیشوای معروف اهل تسنن احمد حنبل در مسند خود از "مسروق" نقل می کند که می گوید: از عبدالله بن مسعود پرسیدم چند نفر بر این امت حکومت خواهند کرد ابن مسعود در پاسخ گفت: لقد سالنا رسول الله (صلی الله علیه وآله) فقال اثنی عشر کعده نقباء بنی اسرائیل" ما از پیامبر (صلی الله علیه وآله) همین سؤال را کردیم و او در پاسخ فرمود: دوازده نفر به تعداد نقبای بنی اسرائیل (مسند ابن حنبل، ج1، ص 398) «در تاریخ "ابن عساکر" از ابن مسعود چنین نقل شده که می گوید از پیامبر (صلی الله علیه وآله) سؤال کردیم چند خلیفه بر این امت حکومت خواهند کرد، فرمود: ان عدّه الخلفاء بعدی عده نقباء موسی" عده ی خلفای بعد از من عده ی نقبای موسی خواهد بود" (مناوی، فیض القدیر، شرح جامع الصغیر، ج2، ص 495) در قسمت پایانی سخن امام (علیه السلام) در مورد تسلیم شدن و سر سپردن آنان به شیطان است: «استحوذ علیهم الشیطان فانساهم ذکر الله اولئک حزب الشیطان الا ان حزب الشیطان هم الخاسرون» [مجادله/19]... در مورد تبدیل ایمان این افراد به کفر، قرآن فرموده است: «کیف یهدی الله قوما کفروا بعد ایمانهم و شهدوا ان الرسول حق و جاءهم البینات» [آل عمران/82].
نتیجه گیری
با مطالعه و بررسی سخنان گوهر بار امام حسین (علیه السلام) به وضوح در می یابیم که تمامی خطبه های آن حضرت بیان قرآن کریم است لیکن بعضی از خطبه ها اقتباس های صریح از عبارات و مضامین قرآنی و بعضی از تعبیرات و مضامین نزدیک به عبارات قرآنی و برخی نیز تأکیدات صریح بر آموزه ها و معارف قرآنی می باشد.
ـ امام حسین (علیه السلام) انگیزه قیام خود را اشائه فرهنگ امر به معروف و نهی از منکر و زنده کردن سنت رسول الله (صلی الله علیه وآله) بیان می کنند همان طور که در قرآن صراحتاً به این موضوع اشاره شده است: «یامرهم بالمعروف و ینهاهم عن المنکر» [اعراف/157] قیام امام حسین (علیه السلام) دعوت جهان بشریت به اینکه قیام نمایند و دانشگاه عالی مکتب قرآن را بنا گذارند.
ـ امام حسین (علیه السلام) مردم را از شرک ورزیدن و شبیه و مانند برای خدا قائل شدن نهی نموده که اشاره دارد به دو آیه شریفه «لا تشرک بالله ان الشرک لظلم عظیم» [لقمان/13] و «لیس کمثله شیء» [شوری /11]
ـ امام حسین (علیه السلام) در اثبات حاکمیت مطلق و نگهبانی او بر بندگان به آیه شریفه استناد نموده «لا تدرکه الابصار و هو یدرک الابصار و هو اللطیف الخبیر» [انعام/103]
ـ امام حسین (علیه السلام) در توصیه به تقوا و بیان آثار آن دقیقاً از این آیه کریمه استفاده نمودند که می فرماید: «یا ایها الذین آمنوا ان تتقوا لله یجعل لکم فرقانا و یکفر عنکم سیئاتکم و یغفر لکم و الله ذوالفضل العظیم» [انفال/29]
ـ امام حسین (علیه السلام) در موضع عزّت و نفی هر گونه ذلّت پذیری قاطعانه اعلام نمودند که در زیر شمشیرها و نیزه ها و در زیر سُم اسبهای دشمن بر سر دو راهی مرگ و ذلّت، مرگ با عزّت را انتخاب نمودم. که این سخنان آیه شریفه «قل هل تربصون بنا الا احدی الحسنیین و نحن نتربص بکم» [توبه/51]. را در ذهن تداعی میکند.
ـ امام حسین (علیه السلام) در استمرار حرکت انبیاء در جهت مبارزه با دشمنان با اقتدا به سیره ی رسول اعظم (صلی الله علیه وآله) و انبیاء پیشین به آیه شریفه «و یا قوم اعملوا علی مکانتکم انی عامل سوف تعلمون من یاتیه عذاب یخزیه و من هو کاذب و ارتقبو انی معکم رقیب» [هود /93]. استناد نمودن
ـ گفتار امام حسین به منظور نمایاندن راه رشد و سعادت در اتمام حجت با کوفیان همان گفتار مؤمن آل فرعون بود در برابر فرعونیان که فرمود: «اتبعون اهدکم سبیل الرشاد»!" [غافر/38].
ـ از جمله مطالب مهمی که در خطبه های امام حسین (علیه السلام) به چشم می خورد لزوم
اطاعت از پیامبر خدا (صلی الله علیه وآله) و جانشینان بر حق آن حضرت است همین مطلب را خدای سبحان به پیامبرش ابلاغ نمود: «یا ایها الذین ءامنوا اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم فان تنازعتم فی شی فردوه الی الله و الرسول» [نساء/59].
امام حسین (علیه السلام) خطاب به دانشمندان هر جامعه آنان را از خطر عوام فریبی و سکوت در برابر منکر آگاه می ساخته و برحذر می دارند که در اینجا می توان به آیه شریفه: «فلا تخشوا الناس و اخشون و لا تشتروا بآیاتی ثمنا قلیلا» [مائده/44] اشاره کرد.
ـ در قسمتی از سخنان امام حسین به سلطه شیطان به قوم ستمگر اشاره شده که به آیه شریفه: «استحوذ علیهم الشیطان فانساهم ذکر الله اولئک حزب الشیطان الا ان حزب الشیطان هم الخاسرون»
[مجادله/19] اشاره دارد.
ـ در جمع بندی نکات خطبه های امام حسین (علیه السلام) در می یابیم که هدف غایی ایشان در حرکت به سوی کربلا و استقبال از شهادت و حمایت از دین استقرار حکومت الهی و جلب رضایت خداوند می باشد: «عجلت الیک رب لترضی» [طه/84]. و نیز اینکه آنچه در قرآن آمده معصوم به آن عمل نموده و آنچه که معصوم به آن عمل می نماید آیه قرآن است.
کتابنامه
1 ـ قرآن کریم فولادوند، محمد مهدی، دارالقرآن الکریم (دفتر مطالعات تاریخ و معارف اسلامی) تهران، 1415ق.
2 ـ نهج البلاغه، ترجمه دشتی، محمد، دفتر تبلیغات، قم، 1382 ش.
3ـ صحیفه سجادیّه.
4ـ ابن اثیر، عز الدین، تاریخ الکامل ابن اثیر، تهران، اساطیر 1372ش.
5ـ ابن حنبل، احمد، مسند ج1، ص 398، مصر، 1313.
6ـ ابن عساکر، تاریخ المدینه الدمشق، مجمع اللغه العربیه، دمشق، 1984 م.
7ـ اربلی، ابوالحسن علی، کشف الغمه، مکتبه بنی هاشم، تبریز، 1381 ق.
8ـ اصفهانی، راغب مفردات الفاظ القرآن، نجف، طلیعه النور، 1426 ق.
9ـ علامه امینی، الغدیر، بیروت، دارالکتاب العربی ، 1390 ق.
10ـ بحرانی، سید هاشم، البرهان فی تفسیر القرآن، تهران، 1416 ق.
11ـ بلاذری، انساب الاشراف، محمد حمید الله، دارالمعارف، قاهره 1959 م.
12ـ حقی بروسوی، اسماعیل، روح البیان، دارالفکر، بیروت، بی تا.
13ـ جعفری، محمد تقی امام حسین (علیه السلام) شهید فرهنگ پیشرو انسانیت، نشر آثار علامه جعفری، 1381 ش.
14ـ جوادی آملی، عبدالله، حماسه و عرفان، قم، مرکز نشر اسرا 1377 ش.
15ـ تفسیر موضوعی قرآن کریم سیره رسول اکرم در قرآن، قم، مرکز نشر اسرا، 1382 ش.
16ـ حسکانی، عبیدالله بن احمد، شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، سازمان چاپ و انتشارات وزارت ارشاد اسلامی، تهران، 1411 ق.
17ـ حرانی، ابومحمد، حسن، ابن علی بن حسین بن شعبه، تحف العقول، مکتبه بصیرتی، قم 1394 ق.
18ـ حویزی، عبد علی بن جمعه عروسی، نور الثقلین، قم انتشارات اسماعیلیان، 1415 ق.
19ـ خوارزمی، ابوالمؤید، مقتل الحسین، مکتبه مفید، قم، بی تا.
منبع: فصلنامه قرآنی کوثر- شماره 37