راهی قدسی

اهدناالصراط المستقیم صراط الذین انعمت علیهم

راهی قدسی

اهدناالصراط المستقیم صراط الذین انعمت علیهم

راهی قدسی
آخرین نظرات

با این وجود چه نیازی به امام معصوم داریم؟!

يكشنبه, ۱ تیر ۱۳۹۳، ۱۰:۰۰ ق.ظ

یامن له الدنیاوالأخره

اهل بیت

یکی از موضوعات بسیار مهمی که با بحث خاتمیت رسول گرامی اسلام در ارتباط است موضوع امامت می باشد. موضوعی مهم و سرنوشت سازی که ذهن خیلی از ما انسان ها را به خود مشغول ساخته و همواره پرسش های جدّی و قابل توجه ای را به خود اختصاص داده است.


به منظور تبیین این موضوع لازم است ابتدا مطلبی را به عنوان مقدمه ذکر کنیم و آن این اینکه:

خالق هستی به دلیل لطف و محبّت فراوانی که نسبت به بندگان خویش دارد همواره منافع آنها را در نظر گرفته و با دستورات سعادت آفرین خود مسیر زندگی آنها را به گونه ای تعیین نموده که آنها در سایه عمل به این دستورات بتوانند به خوشبختی دنیا و آخرت دست یابند. آن خالق مهربان به منظور تحقق بخشیدن این مهم، دستورات حیات بخش خود را در قالب کتاب آسمانی توسط پیامبران خود در اختیار مردم قرار می داد که این برنامه الهی ادامه یافت تا اینکه نوبت به رسول گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله) رسید. پیامبری مهربان و خیر خواه که با آوردن قرآن کریم، آخرین و کاملترین دین را به گوش جهانیان رساند.

حال با توجه به مقدمه ای که بیان شد باید به این نکته بسیار مهم در مورد قران کریم توجه داشت که اگر چه قرآن کتاب هدایت است و می تواند سعادت بشر را تأمین نماید، اما این را نباید نادیده گرفت که تحقق این امر مهم در گرو تسلّط کامل بر قرآن و درک صحیح و درست از آموزه های آن می باشد، بگونه ای که در این زمینه سر سوزنی نقص و کاستی به فضای ذهن و اندیشه راه نیابد و انسان بتواند بر تمام رمز و رازهای قرآن احاطه داشته باشد، که در این زمینه اگر بخواهیم بدون ذرّه ای اغراق و زیاده روی اظهار نظر کنیم، باید بگوییم چنین فهم و درکی تنها اختصاص به پیامبر گرامی اسلام و ائمه اطهار (صلوات الله علیهم اجمعین) دارد،‌ آن عزیزان هستند که می توانند به حق ادعا کنند که ما تمام قرآن را همراه تمام علوم نهفته در آن می شناسیم و برآن آگاهی کامل داریم.

در روایتی عبد الأعلى مولی آل سام می گوید: از امام صادق (علیه السلام) شنیدم که می فرمود: به خدا من کتاب خدا را از اول تا آخرش مى‏دانم چنانچه گویا در کف دستم قرار دارد، در آن است خبر آسمان و خبر زمین و خبر آنچه خواهد بود و خداى عزوجل هم فرمود: «در آن شرح هر چیزى است»1

در روایت دیگری سلمة بن محرز می گوید: شنیدم امام باقر (علیه السلام) مى‏فرمود: از جمله علومى که به ما داده شده است تفسیر قرآن و احکام آن است و علم تغییر زمان و حوادث آن، هر گاه خدا خیر مردمى را خواهد آنها را شنوا سازد، کسى که گوش شنوا ندارد، از سخنى که به گوش او رسد روی گردان است مثل اینکه نشنیده، سپس اندکى از سخن باز ایستاد و پس از آن فرمود: اگر دلهاى وسیعى پیدا مى کردیم که تاب تحمل حقایق داشت و اگر مردم نکته فهم و راز دارى که مذاکره با آنها وسیله آسایش خاطر بود، در دست داشتیم مى گفتیم و خدا یاور ما است.2

کسى که خدا اطاعت او را به طور قطع و بدون چون و چرا لازم بشمرد حتماً باید معصوم باشد

از این دسته روایات گهر بار استفاده می شود که ارتباط تنگاتنگی که بین قرآن و امامان معصوم (صلوات الله علیهم اجمعین) وجود دارد بگونه ای محکم و استوار است که هرگز در گزینش و انتخاب، نمی توان تنها به یکی از آن دو بسنده نمود و دیگری را رها کرد.

آنچه ما را به عظمت و بزرگی ائمه اطهار (علیهم السلام) رهنمون می سازد توجه به این مطلب مهم است که آن بزرگواران در اثر پاکی و طهارت نفس وتلاش وکوشش فراوان در این زمینه به عالی ترین درجات  ایمان و تقوا رسیدند و خالق هستی نیز به همین جهت آن عزیزان را به عنوان برترین انسان های عالم هستی برگزید و مقام والای عصمت را به آنها ارزانی داشت. مقامی بسیار ارزشمند و رفیع، که آنها را از هر گونه خطا و لغزش و اشتباهی مصون و محفوظ می دارد.

مطابق آنچه از گفتار اندیشمندان علم کلام استفاده می شود محدوده ی عصمت ائمه اطهار (علیهم السلام) به اندازه ای وسیع و گسترده است که تمام آنچه را که یک انسان در مسیر سعادت ابدی نیازمند است به خوبی تحت پوشش قرار می دهد.که به عنوان نمونه عصمت در شناخت احکام و دستورات دین، عصمت در عمل به این دستورات ، عصمت در تشخیص مصالح و مفاسد جامعه ی اسلامی ، ونیز عصمت در گفتار و کردار و اندیشه را می توان از جلوه های این عصمت ارزشمند دانست.

بهترین دلیلی که می توان از آن، عصمت امامان معصوم را استنباط کرد این آیه شریفه است که می فرماید : یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُم3: اى کسانى که ایمان آورده‏اید! اطاعت کنید خدا را و اطاعت کنید پیامبر خدا و صاحبان امر را.

در این آیه شریفه خداوند در کنار اطاعت از خود و رسولش، اطاعت از اولی الامر رانیز واجب دانسته است که مطابق شواهد و دلایل قطعی، اولی الامر همان امامان معصوم هستند.

آنها هستند که رهبرى مادى و معنوى جامعه اسلامى، در تمام شئون زندگى از طرف خداوند و پیامبر ص به آنها سپرده شده است، و غیر آنها را شامل نمى‏شود، و البته کسانى که از طرف آنها به مقامى منصوب شوند و پُستى را در جامعه اسلامى به عهده بگیرند، با شروط معینى اطاعت  از آنها  نیز لازم است  البته نه به خاطر اینکه اولوا الامرند، بلکه به خاطر اینکه نمایندگان اولوا الامر مى‏باشند.

امامت

از میان اهل سنت، که به این حقیقت اعتراف کرده اند می توان به گفتار  دانشمند معروف اهل سنت فخر رازى اشاره نمود او  در آغاز سخنش در ذیل این آیه مى‏گوید:

" کسى که خدا اطاعت او را به طور قطع و بدون چون و چرا لازم بشمرد حتماً باید معصوم باشد، زیرا اگر معصوم از خطا نباشد به هنگامى که مرتکب اشتباهى مى‏شود خداوند اطاعت او را لازم شمرده، و پیروى از او را در انجام خطا لازم دانسته، و این خود یک نوع تضاد در حکم الهى ایجاد مى‏کند، زیرا از یک طرف انجام آن عمل ممنوع است، و از طرف دیگر پیروى از" اولوا الامر" لازم است، و این موجب اجتماع" امر" و" نهى" مى‏شود.

بنا بر این از یک طرف مى‏بینیم خداوند اطاعت فرمان اولوالامر را بدون هیچ قید و شرطی لازم دانسته و از طرف دیگر اگر اولوا الامر معصوم از خطا نباشند چنین فرمانى صحیح نیست، از این مقدمه چنین استفاده مى‏کنیم که اولوا الامر که در آیه فوق به آنها اشاره شده حتماً باید معصوم بوده باشند.4

آری اطاعت از امامان معصوم نیز همچون اطاعت از خدا و رسولش واجب و ضروری است،آن هم اطاعتی بی قید و شرط که به خوبی عصمت و پاکی آن عزیزان را آشکار می سازد زیرا اگر احتمال خطا و لغزش در آنها راه داشته باشد بدون شک اطاعت از آن بزرگواران ما را به معصیت و نافرمانی خدا دچار می سازد که بی گمان چنین امری حرام خواهد بود و خدا هرگز به امر حرام فرمان و دستور نمی دهد.

بنابراین تنها اشخاصی که در مسیر سعادت و خوشبختی می توان به گفتار و کردارشان به عنوان  اُسوه و الگو اعتماد نمود پیامبر گرامی اسلام و دوازده امام پس ازایشان هستند، آن عزیزان هستند که سینه پُر مهر و محبتشان گنجینه و مخزن علوم و اسرار الهی است. بر همین اساس تصور اینکه ما خود به تنهایی و بدون بهره مندی از دریای مواج علم و دانش ائمه اطهار(علیهم السلام) می توانیم حقایق دین را بفهمیم، تصور واندیشه ای است باطل و بی اساس، که هرگز با واقعیت تطابق ندارد.

یکی از مسائل بسیار مهم و قابل توجه ای که می توان به آن اشاره نمود آن است که ممکن است عده ای گمان کنند که فقها و اندیشمندان دینی در هر عصر و زمانی می توانند به کمک احادیثی که از رسول گرامی اسلام بر جای مانده مفاهیم قران و آموزه های دین را استخراج نموده و آنها را به دیگران برسانند که در صورت تحقق چنین امری دیگر نیازی به امام معصوم نخواهد بود و علما خود به تنهایی می توانند خلأ وجود پیامبر را برای مردم پُر کنند.

آنچه به عنوان پاسخ به این عده می توان گفت آن است که:

اولاً: علم و دانشی که علما و اندیشمندان دین در اختیار دارند تنها قطره ای از حقایق و معارف قرآن و دین است، که هرگز نمی توان آنرا با آنچه در نزد ائمه اطهار(علیهم السلام) است مقایسه نمود، آن عزیزان از سوی خداوند بی همتا به علم و دانشی مجهزند که از تمام آنچه در گذشته و حال و آینده وجود داشته و خواهد داشت به طور کامل آگاهی دارند و افراد در صورت عمل به آموزه های آنها براحتی می توانند سعادت ابدی خود را تأمین نمایند.

حضرت  کی ولادت کا جشن

دوماً: اگر چه اسلام یک دین کامل و بی نقصی است ولی این را نباید فراموش کرد که پیامبر گرامی اسلام احکام و دستورات اسلام را به صورت تدریجی و مطابق نیاز و مقتضیات زمان به مردم ابلاغ می فرمود که در اینجا باید این مطلب را پذیرفت که پس از رحلت ایشان  مقداری از احکام ناگفته ماند بنابراین شخص دیگری که همطراز اوست باید این مهم را به اتمام برساند که او کسی نیست غیر از امام معصوم.

ثالثاً: متأسفانه برخی از احادیثی نبوی پس از رحلت پیامبر گرامی اسلام(صلوات الله علیه و آله) توسط معادین و دشمنان مورد هجمه قرار گرفت و تعدادی از آنها از بین رفت و برخی نیز از سوی افراد سود جو و منفعت طلب مورد دست کاری قرار گرفت که این امر باعث شد که احادیث جعلی و ساختگی به حوزه احادیث صحیح راه پیدا کنند که این امر را می توان به عنوان فاجعه ای اسف بار در مورد احادیث نبوی تلقی نمود.

بر اساس گزارشهای تاریخی پس از رحلت رسول گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله) در دوران خلافت خلفای سه گانه اهل سنت تدوین کامل حدیث به شکل رسمی انجام نگرفت و خلفای سه گانه هر یک به نوبه ی خود با تدوین و ضبط احادیث به صورت جدی به مخالفت برخواستند.

به عنوان مثال ابوبکر خلیفه اول اهل سنت که از پیشگامان مخالف با تدوین و گردآوری احادیث بود در آغاز خلافت خود و پس از وفات پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) مسلمانان را گرد آورد و به آنها اعلام کرد که از پیامبر حدیث نقل نکنند و از نوشتن و حفظ احادیث نیز بپرهیزند. او از مردم می خواست که تنها بر کتاب خدا اعتماد کنند حلالش را حلال و حرامش را حرام بدانند. همچنین در مورد او نقل شده که دستور داد تا همه احادیثی را که نوشته بود بسوزانند...

امام صادق (علیه السلام) می فرمود: به خدا من کتاب خدا را از اول تا آخرش مى‏دانم چنانچه گویا در کف دستم قرار دارد، در آن است خبر آسمان و خبر زمین و خبر آنچه خواهد بود و خداى عزوجل هم فرمود: در آن شرح هر چیزى است

خلیفه دوم و سوم نیز از این قافله عقب نماندند و روش خلیفه اول را پی گرفتند و از این طریق ضربه ی سنگینی  را بر پیکره اسلام ناب محمدی وارد ساختند. ضربه ای که ‌آثار سوء آن در بین مسلمین جهان کاملاً مشهود و آشکار است .5

بنابراین چنانچه ملاحظه فرمودید: احادیث پیامبر که میراث گرانسنگی برای امت اسلام به شمار می آمد با جسارت هر چه تمام مورد اهانت و بی توجهی قرار گرفت واز این طریق پیامدهای بسیار ناگواری از خود به جای گذاشت که مهمترین آن محروم ماندن تعداد زیادی از مسلمین از  فیض وجود سراسر نور ائمه اطهار (علیهم السلام) است چرا که قسمت عمده ای از احادیث مربوط به جایگاه و منزلت امامان معصوم بود که معاندین و دشمنان با منع  تدوین و نقل احادیث بر این منزلت و جایگاه عظیم پرده افکندند.

حال با این وضعیت آیا می توان پذیرفت که احادیث نبوی خود به تنهایی می توانند انسان را به مسیر حق رهنمون ساخته و بار سعادت ابدی او را به سر منزل مقصود برساند؟!

قطعاً پاسخ شما خواننده محترم بدون هیچ درنگ و توقفی منفی خواهد بود و خواهید گفت: احادیث نبوی قادر نیستند این موضوع مهم را برای ما تأمین نمایند.

بنابراین این مطلب را باید با جان و دل پذیرفت که پس از رحلت رسول گرامی اسلام، ائمه اطهار(علیهم السلام) تنها اشخاصی هستند که لیاقت و شایستگی این را دارند که با تصدی مقام والای امامت مفاهیم قرآن و آموزه های سعادت آفرین دین اسلام را به نحو صحیح و درست به امت مسلمان منتقل کنند و مسلمین نیز در سایه ی عمل به گفتار پاک و نورانی آن عزیزان به فلاح و رستگاری ابدی دست یابند.

 

پی نوشت:

1-   کافی (ط - دارالحدیث)، ج‏1، ص: 569

2-   کافی (ط - دارالحدیث)، ج‏1، ص: 568

3-   سوره النساء (4): آیه 59

4-   تفسیر کبیر فخر رازى جلد دهم صفحه 144 به نقل از تفسیر نمونه، ج‏3، ص 439

5-   برگرفته از کتاب تاریخ حدیث،نوشته ی سید رضا مۆدب ص168

مهدی صفری           

بخش اعتقادات شیعه تبیان


نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی