محکمترین سند حقانیّت دین اسلام!
یامن له الدنیاوالأخره
مقدمه
هنگامی که حضرت محمد (صلی الله علیه وآله) از سوی پروردگار عالم به عنوان آخرین پیامبر الهی، و دین و شریعتش نیز به عنوان آخرین دین معرفی شد، دیگر برای هیچ طالب حقیقتی جای شک و تردیدی باقی نمی ماند که برترین دین کدام است و او باید به کدام یک از ادیان موجود پایبند باشد؟! با وجود روشن بودن موضوع خاتمیت، ممکن است که عده ای در انتخاب و گزینش دین و آیین صحیح برای خود دچار شک و تردید باشند و هنوز هم به یک نتیجه ی مطلوب و قابل قبول در این زمینه دست نیافته باشند، بدیهی است که آنها باید در این زمینه وسواس لازم را به خرج دهند تا با انتخاب صحیح خود، برترین دین را برگزینند چرا که در غیر این صورت ممکن است به یک دین وآیینی پای بند شوند که هرگز با آنچه خداوند خواهان آن است تطابق نداشته باشد که بی شک در چنین موقعیتی سعادت ابدی آنها تأمین نشده و خالق بی همتا نیز در سرای باقی به جهت قصور و کوتاهی ای که داشتهاند عذر آنها را پذیرا نخواهد بود.
در این مقاله سعی شده تا حقیقت آخرین دین الهی شناخته شود.
محکمترین سند حقانیّت دین اسلام
اعلام ختم نبوت از سوی پروردگار هستی و بسته شدن باب نبوت خود به صورت عیان و آشکار این حقیقت را نمایان می سازد که دین و شریعتی که آمده نسخه ی کاملی از دین است که به خوبی می تواند تمام نیازهای بشر را در مسیر سعادت و خوشبختی ابدی پاسخ گو باشد. بنابراین پس از آن دیگر نیازی به آمدن دین و شریعت جدید نخواهد بود.
به همین دلیل است که خداوند بی همتا در کلام نورانی خود رسماً از حضرت محمد (صلی الله علیه واله) به عنوان خاتم الانبیاء یاد نموده و در این باره فرموده است« ما کانَ مُحَمَّدٌ أَبا أَحَدٍ مِنْ رِجالِکُمْ وَ لکِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَ خاتَمَ النَّبِیِّینَ وَ کانَ اللَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیماً». 1
" محمد پدر هیچیک از مردان شما نبود، ولى رسول خدا و خاتم و آخرین پیامبران است و خداوند به هر چیز آگاه است."
در جای دیگر دین اسلام را تنها دین مورد پسند و رضایت خود ،معرفی می کند و در این باره می فرماید:« الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَ رَضِیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ دِیناً».2
امروز دین شما را کامل کردم و نعمت خود را بر شما تکمیل نمودم و اسلام را به عنوان آیین (جاودان) شما پذیرفتم.
آنچه می تواند این دسته از انسان ها را یاری کند توجه به این مطلب است که سند گویای هر دینی کتاب مقدس آن دین به شمار می آید به این معنا که اگر ما بخواهیم با هویت و محتوای هریک از ادیان موجود آشنا شویم نخست باید با کتاب مقدس آن دین آشنا شویم که ما در اینجا به نحو اختصار اندکی به این موضوع می پردازیم.
در مورد کتاب مقدس ادیان این نکته را باید پذیرفت که در زمینه تأمین سعادت ابدی بشر، کتابی قابل اعتماد است که کاملاً آسمانی و الهی باشد، تا انسان در گفتار و کردار و اندیشه ی خود بتواند آن را به عنوان یک نسخه ی مۆثر و کار آمد به کار گیرد.
حال اگر ما بخواهیم به عنوان یک انسان جستجو گر که به دور از تعصبات قومی و قبیله ای صرفاً به دنبال یافتن حقیقت است در این موضوع نظر صحیح و درستی ارائه دهیم بدون هیچ بلند پروازی و اغراقی باید بگوییم که در میان کتب ادیا ن موجود، تنها کتابی که به طور قطع ویقین می توان آسمانی بودن آن را پذیرفت کتاب ارزشمند قرآن کریم است، کتابی که آیات نورانیش تراوشی از علم بی پایان پروردگار عالم است، کتابی همراه با کلمات جذّاب و زیبا که همواره با آهنگ دلنشین خود طراوت و تازگی را به فضای جان هر خواننده ی شیفته و دلباخته ای هدیه می کند.
یکی از امتیازهای ویژه ی قران کریم – که تنها مختص به این کتاب شریف است و در سایر کتاب های مقدس ادیان دیگر به چشم نمی خورد- آسمانی بودن آن است بگونه ای که تمام الفاظ آن بدون ذرّه ای کم و کاست، از سوی پروردگار متعال بر قلب نازنین رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) نازل شده است و احدی به غیر خدا در تدوین و گردآوری آن نقش نداشته است.
آنچه آسمانی بودن قرآن کریم را به خوبی نمایان می سازد، تحدی و دعوت به مبارزه ای است که از سوی خداوند بی همتا در این کتاب درج شده است. به این معنا که پروردگار هستی با قاطعیت تمام، همه ی معاندان و منکران را به مبارزه با قرآن دعوت نموده و از آنها خواسته تا به میدان آمده و همانندی برای قرآن بیاورند و اگر در این زمینه احساس ضعف و ناتوانی کردند از دوستان و رفیقان خود نیز کمک بگیرند.
«وَ إِنْ کُنْتُمْ فِی رَیْبٍ مِمَّا نَزَّلْنا عَلى عَبْدِنا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ وَ ادْعُوا شُهَداءَکُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ».3
"اگر در باره آنچه بر بنده خود (پیامبر) نازل کردهایم شک و تردید دارید (لا اقل) یک سوره همانند آن بیاورید و گواهان خود را غیر از خدا بر این کار دعوت کنید اگر راست مىگویید."
نکته ی قابل توجه پیرامون آیه شریفه وجود جمله من دون الله در این آیه نورانی است. این جمله با ظرافت خاصی که دارد بیانگر آن است که اگر همه ی انسان های کره زمین دست به دست هم دهند برای اینکه همانندی برای قرآن بیاورند باز هم قادر نخواهند بود.
جالب این است که تحدی قرآن، منحصر به زمان و مکان خاصى نیست و تمام جهانیان و مراکز علمى دنیا را به سوى این مبارزه دعوت مىکند و هیچگونه استثنایى در آن وجود ندارد و هم اکنون نیز به تحدى خود ادامه مىدهد.
آنچه ما را به بیش از هر چیز به اعجاز قرآن رهنمون می سازد توجه به این مطلب است که از زمان نزول قرآن کریم تا کنون بیش از 14 قرن می گذرد اما ما شاهدیم که دشمنان قسم خورده ی دین اسلام همچنان در میدان مبارزه با قرآن کریم ناکام مانده و هر گاه به قصد ضربه زدن پای به این میدان گذاشته اند به جهت سستی عملکرد خویش خیلی زود در مقابل قرآن زانو زده و عزّت و آبروی نداشته خود را بر باد می دهند که به عقیده ما مسلمانان این روند تا قیامت نیز ادامه داشته و قرآن کریم به عنوان تنهاترین کتاب آسمانی باقی خواهد ماند.
«نقل شده که" مسیلمه کذاب" از مردم یمامه به مبارزه با قرآن برخاست و به اصطلاح آیاتى آورد که جنبه تفریحى آن بیشتر است، بد نیست چند جمله از آنها را در اینجا بیاوریم:
1- در برابر سوره" الذاریات"، این جملهها را آورده است.
" و المبذرات بذرا و الحاصدات حصدا و الذاریات قمحا و الطاحنات طحنا و العاجنات عجنا و الخابزات خبزا و الثاردات ثردا و اللاقمات لقما اهالة و سمنا."
یعنى قسم به دهقانان و کشاورزان، قسم به درو کنندگان، قسم به جدا کنندگان کاه از گندم، قسم به جدا کنندگان گندم از کاه، قسم به خمیر کنندگان، قسم به نانپزندگان، قسم به ترید کنندگان! قسم به آن کسانى که لقمههاى چرب و نرم بر مىدارند.
2- یا ضفدع بنت ضفدع، نقى ما تنقین، نصفک فى الماء و نصفک فى الطین، لا الماء تکدرین و لا الشارب تمنعین.
" اى قورباغه دختر قورباغه! آنچه مىخواهى صدا کن! نیمى از تو در آب و نیمى دیگر در گل است، نه آب را گلآلود مىکنى، و نه کسى را از آب خوردن جلوگیرى مىنمایى.4
نتیجه:
تحدی قرآن، منحصر به زمان و مکان خاصى نیست و تمام جهانیان و مراکز علمى دنیا را به سوى این مبارزه دعوت مىکند و هیچگونه استثنایى در آن وجود ندارد و هم اکنون نیز به تحدى خود ادامه مىدهد.
بی نوشت:
1- سوره الاحزاب،آیه 33
2- سوره مائده،آیه5
3- سوره بقره ،آیه 23اب
4- برگرفته از تفسیر نمونه، ج1، ص 135
مهدی صفری
بخش اعتقادات شیعه تبیان