خودشان را دوقلویهای غیرافسانهای میخوانند، زیرا با کمک همدیگر قرآن کریم را در مدت کوتاهی حفظ کردهاند، با هم دروس حوزه را به اتمام رسانند، حتی مراسم خطبهخوانی غدیر را در اصفهان با هم اجرا کردند.
خودشان را دوقلویهای غیرافسانهای میخوانند، زیرا با کمک همدیگر قرآن کریم را در مدت کوتاهی حفظ کردهاند، با هم دروس حوزه را به اتمام رسانند، حتی مراسم خطبهخوانی غدیر را در اصفهان با هم اجرا کردند.
گاهگاهی دور از چشم دیگران و دور از هیاهوهای زندگی، بندهای باخدا خلوت میکند و چنان قلبش به تپش میافتد که انوار اعجاز در او گسترانیده میشود و دیگر زمینیان را به شگفت میآورد.
مدت امامت آن حضرت، 10 سال بود و در عدد فرزندانش اختلاف است؛ بعضی هشت پسر و هفت دختر و برخی پانزده پسر و هشت دختر و عده ای پانزده پسر و شش دختر برای آن حضرت نوشته اند.
در نوشتار حاضر مروری هرچند اجمالی بر مناقب و فضائل آن امام همام خواهیم داشت.
از بحثهای مهمِ مسئله معاد، بحث درباره چگونگی معاد از نظر جسمانی و روحانی بودن آن است. در این زمینه از سوی فیلسوفان و متکلمان اسلامی، سه نظریه مطرح گردیده است:
1ـ فقط معادی جسمانی: در قیامت جز بدن و لذایذ و آلام بدنی و حسی تحقق ندارد.
2ـ فقط معاد روحانی: در قیامت جز روح و لذایذ و آلام روحی و عقلی تحقق ندارد.
3ـ اعتقاد به هر دو معاد: در قیامت هم روح محشور میشود و هم بدن، و علاوه بر لذایذ و آلام حسی، آلام و لذایذ روحی و عقلی نیز تحقق دارد.
از آنچه گفته شد، روشن میشود که اعتقاد به هر دو نوع معاد جسمانی و روحانی مبتنی بر امور زیر است:
الف. حقیقت انسان را بدن مادی او تشکیل نمیدهد، بلکه حقیقت انسان عبارت است از نفس و روح او ـ که مجرد از ماده میباشد، ـ و با مرگ بدن به حیات خود ادامه میدهد.
ب. در سرای آخرت بدنهای مردگان صورتهای پیشین خود را بازیافته، و نفس و روح آدمیان که با مرگ، از بدن قطع علاقه کرده بود، به بدنها تعلق گرفته و در نتیجه بدنهای مرده زنده میشوند.
ج. پاداشها و کیفرهای اخروی منحصر در آلام و لذایذ حسی و بدنی نبوده، یک رشته لذایذ و آلام کلی و عقلانی نیز تحقق مییابد.
دلایل متعددی بر عصمت حضرت زهرا (سلام الله علیها) وجود دارد، بخصوص با توجه به این قاعده که عبدالرزاق فیاض لاهیجی در گوهر مراد می گوید:
«مقدماتی که از معصوم به طریق تمثیل فرا گرفته شود به منزله اولیات در قیاس برهانی است و چنان که قیاس برهانی افاده یقین می کند، دلیلی هم که مولف باشد از مقدمات مأخوذه از معصوم، افاده یقین می کند، به این بیان که این مقدمه گفتة معصوم است و هر چه گفتة معصوم است حق است، پس این مقدمه حق است».